نویسنده : راینر وینتر Reiner Winter
ترجمه و تلخیص از : عبدالبصیر صهیب صدیقی
بخش اول
کسی که در یک بحث و گفتگوی فلسفی کلمۀ دیالکتیک Dialektik را بکار میبرد می بایست به دلایلی مخصوصی محطاط بود ،از آنحا که بسیار اغلب استفاده و بکار گیری شتابزده و عجولانه و ناسنجیدۀ آن ابهام را در پی خواهد داشت تا وضاحت. و این بسته به سه پرابلم و مشکل ذیل است:
الف : اول اینکه این کلمه از زبان یونانی اشتقاق یافته است و تاریخ تنوع و تغییر بسیار در معنی را نشان میدهد که خود به آغاز تفکر فلسفی باز میگردد که در موارد مختلف ، گاهی اوقات بشکل متناقض کاربرد داشته است و استعمال شده است به این مفهوم که معنی روشن و رائج دیالکتیک Dialektik فاقد آن است.
ب : دوم اینکه فلسفۀ هگل Hegel که بر اساس مفهوم امروزی ما از دیالکتیک ، اساس گذاشته شده است ، دیالکتیک را در چند جای معدودی از مجموع آثارش با مثالهای قابل فهم توضیح داده است .
هگل Hegel به صورت غیر مستقیم به کمک تمرکز فکری پیجیده معنی و مفهوم دیالکتیک را باز میکند ( ابهام زدائی میکند ) که سرتاسر آثارش را فرا گرفته است . برای یک فهم سالم از دیالکتیک Dialektik فهم آثار هگل Hegel ضروری است. اگر برای فهم مفهوم دیالکتیک Dialektik، در آثار هگل Hegel جملات بدون در نظر داشت زمینۀ کل معنائی آنها در نظر گرفته شوند یا به عبارت دیگر جملات و گزاره ها به تنهائی در نظر گرفته شوند مفهوم دیالکتیک تحریف و حتی نادرست ارائه میشود یعنی این فهم مقطعی و غیر مرتبط با در نظر داشت کل آثار هگل Hegel بر خلاف آن فهمی است که هگل Hegel آنرا فهم کرده و کلیت آثارش آنرا شگوفا می کند.
ج : سوم اینکه تجارب بحث و گفتگو نشان میدهد که این اصطلاح اکثراً شعارگونه و ساده استعمال میشود تا در اعتماد بر تأثیر رازآلود دیالکتیک Dialektik تأمل و تصور صورت گیرد. اکثراً به سرعت برای توضیح دیالکتیک Dialektik سه کلمۀ خارجی دیگر نام برده میشوند که عبارتند از تز These ، انتی تز Antithese و سینتز Synthese که این کلمات هم به اندازۀ خود دیالکتیک Dialektik مبهم و نا مشخص اند و در نهایت به فهم و درک کمک نمی کنند. یا به عبارۀ دیگر سهمی در آن ندارند.
این حتی خود را نشان خواهد داد که استعمال تقلید گونۀ این کلمات نامناسب اند تا مفهوم هگلی دیالکتیک Dialektik فهم و درک شود.
خود هگل در هیچ جای از آثارش این کلمات سه گانه ( تز These ، انتی تز Antithese و سینتز Synthese ) را بکار نبرده تا دیالکتیک Dialektik را تعریف کند.
اصطلاحات تز These ، انتی تز Antithese و سینتز Synthese بر میگردند به ایمانوئل کانت Immanuel Kant و فیشته Fichte که آنها نیز در تعیین تعریف دیالکتیک Dialektik این کلمات سه گانه را بکار نبرده اند بلکه کلملا در رابطه با موضوعات دیگر اینها را بکار بردهاند ، متعاقباً این کلمات سه گانه به اصطلاح سه گام یا سه مرحله در مفهوم دیالکتیک هگل مرتبط ساخته شدند.
سؤال اینکه چنین اتصال و پیوند بامعنا و با مفهوم است ؟، میتواند آنگاه جواب داده شود که مفهوم و تعریف اصطلاح دیالکتیک در فلسفۀ هگل Hegel به دقت فهمیده شده باشد.
نزد هگل Hegel دیالکتیک Dialektik اهمیت بسزا در درک و فهم جهان دارد ، آنگاه که میگوید : فهمیدن و شناختن دیالکتیک Dialektik از بالاترین اهمیت برخوردار است.
از همین جهت است که تا امروز اصطلاح دیالکتیک Dialektik و فلسفه با هم تنیده اند و فلسفیدن بدون در نظر داشت دیالکتیک Dialektik میتوان گفت که غیر ممکن است . تفکر فلسفی اساساً نزد هگل Hegel تفکر دیالکتیکی است.
جواب دادن به این سؤال که در حقیقت دیالکتیک Dialektik چه است ؟ چنان مشکل است که جواب سؤال اینکه تفکر فلسفی جیست؟ اقتضاء دارد. از همین جهت است که جواب کوتاه و شتابزده غیر ممکن است .
اصل و منشاء کلمۀ دیالکتیک:
دیالکتیک Dialektik اصل و منشاء اش را در زبان روزمرۀ یونان باستان دارد و به دو بخش اساسی اشاره دیا Dia و لژئن légein اشاره دارد. این ها خود معانی مختلف دارند .
کلمۀ دیا Dia از یک طرف به شکل حرف اضافه استعمال میشود و معانی سر تا سر ، از میان ، از لای ، بوسیلۀ ، از طریقی، را از خود ارائه میدهد.
Dia als Präposition= durch, hindurch, vermittels
از جانب دیگر کلمۀ دیا Dia به شکل قید Adverb استعمال میشود که معانی ( جدا از همدیگر ، دور از همدیگر، از همدیگر ) میرساند.
(Dia als Adverb = auseinander, entzwei)
légein یک فعل است > این فعل به مفهوم ملموس ، عینی و عملی است و به معنی دانه دانه جمع کردن و گرد آوردن است.
légein = (ein)sammeln, (auf)lesen oder zusammenlegen
بطور مثال چوب ها و یا سنگهای پراگنده را گرد آوردن و جمع کردن.
.در انطباق است lesenو هم چنان با فعل آلمانی legereبا فعل لاتینی ( légein) با این معنی و مفهوم پایهای
هرسه فعل در هرسه زبان ( یونانی ، لاتینی ، آلمانی ) خویشاوند اند و معنی واحدی را به فهم می رسانند یعنی اشتغال عملی با دست در جمع آوری.اشیاء که هدفمندانه اشیاء انتخاب میشوند و بر این اساس این فعل یونانی معانی انتخاب کردن ، برگزیدن ، دست چین کردن را نیز در بر دارد.
légein = auslesen, aussuchen, auswählen
بعد ها این فعل بر دلالت های عمل ذهنی استعمال شد. و در این ارتباط این فعل معانی یک به یک ذکر کردن ، برشمردن ، تشریح کردن ، بیان کردن ، روشن کردن ، توضیح دادن و واضح ساختن را در بر دارد.
légein = (auf)zählen, darlegen, erklären
و هم چنان این فعل به معنی محاسبه کردن ، منظور کردن و خواندن نیز آمده است یعنی یک متن را بر اساس حروف جمعبندی کردن و تفسیر کردن است.
légein = rechnen und lesen
این معانی فعل لژئن خود را بر اسم اشتقاق یافتۀ از خود منتقل کرده است که عبارت از لوگوس Logos است که از یک جهت کلمه ، گفتار و جمله معنی میدهد و از جانب دیگر محاسبه ، دلیل ، استدلال ، توجیه ، قانونمندی ، نظم ، ترتیب و معقولیت و عقلانیت معنی میدهد.
Logos = Word, Satz, Rede
Logos = Rechnung, Begründung, Gesetzmäßigkeit, Vernünftigkeit
ازاصطلاح لوگوس کلمۀ منطق منحیث تفکرمنطقی یا تفکر قانون مند نأشی می شو در یکجا ساختن دیا Dia و لژئن فعل دیالژئنینdialégein بدست می آید.
Dia+ légein = dialégein
در انتها نتیجه این است که معنی دیالژئن تفکیک استدلال درست و صحیح از نادرست و غلط است و بر این اساس معنی دیالژئن به مفهوم تأمل کردن و سنجیدن ، اندیشیدن سر بلند کرد.
dialégein = überlegen, nachdenken
در جامعۀ سیاسی یونان قدیم شکل قابل ترجیح اندیشه ورزی و گفتگوی حقیقت یابی در محضر عام وجود داشت که افکار مختلف تبادله می شدند . پس از شکل مجهول دیا لژئن dialégein واژه های با هم بحث کردن ، با هم جروبحث کردن ، برسی دقیق کردن ، چیزی را مورد بحث قرار دادن ایجاد شدند
dialégein = sich besprechen, sich auseinandersetzen, diskutieren
با این افعال که در بالا ذکر شدند (اوس آین اندرauseinander که به معنی جدا از همدیگر است ) مفهوم قید Adverb را دارد، تأکید می شود.
پس بر اساس معانی دیالژئن ساخت کلمات دیگر در یک ساحۀ مفهومی هم سان ایجاد شده اند که عبارتند از دیالوگس مکالمه .گفتگو و دیالوگیسموس را در بر دارد.
diálektos دیالوگوس به معنی اندیشه ورزی ، شک ، تردید ، شبهه ، مشاجره ، جدل و دیالکتوز
که باز در بستر معانی دیگر به معنی گفتار و لهجه و گویش است که به دلالت به ارائۀ دیالکتیک کارآ است.
بکار گیرندۀ دیالکتیک کسی است که در بحث و هدایت کردن بحث مهارت دارد.
پس دیالکتیک تخنیک و یا هنر گفتگو معنی میدهد.
Dialégein = diálogos = Gespräch, die Unterredung, dialogísmos = Überlegung, Zweifel oder auch Streit, diálektos = Redeweise aber auch Mundart
ادامه دارد ……