نویسنده و تحلیلگر : عبدالبصیر صهیب صدیقیH.D

تاریخ انتشار : 18.11.2018

دو جریان متفاوت تلاش‌های صلح یکی به رهبری آمریکا توسط زلمی خلیلزاد نمایندۀ مخصوص وزارت خارجۀ آمریکا و دیگری به رهبری روسیه با دایر کردن کنفرانس صلح در مسکو با حضور نمایندگان طالبان ، در این مقطع زمانی براه افتاده اند که تا حدی بر فعالیت‌های شورای عالی صلح سایه انداخته است و گرچه سیاست مداران افغان از حق مالیکیت گفتگو های صلح حروف و سخن رانده اند اما چنین می نماید که در بستر سیاست‌های منطقه ئی و بین‌المللی ابتکار از دست سیاست مداران افغان بدر شده است .

برای رسیدن به عمق ماجرا بسنده است که از زمان به قدرت رسیدن دونالد ترامپ و احراز کرسی ریاست جمهوری به قضایای افغانستان و جنگ جاری در افغانستان و مناسبات منطقه ئی و بین‌المللی باید ترکیز شود.

به تاریخ 21 اگست 2017 رئیس جمهوری دونالد ترامپ ستراتیژی خود را در مورد افغانستان و آسیای جنوبی اعلام کرد و این استراتیژی بر محور جنگ در افغانستان و حضور 17 سالۀ نظامی امریکا در افغانستان می چرخد

این استراتیژی حاکی از آن است که خروج فوری نیرو های نظامی امریکا از افغانمستان غیر ممکن است و در نتیجه نیرو های نظامی امریکا باید پیروزی شایسته و پایدار را دنبال کند. 

دونالد ترامپ در این رابطه اظهار داشت که : نیرو های ما برای پیروزی می خواهند بجنگنند ، از همین حالا پیروزی تعریف واضح و روشن خواهد داشت ( حمله به دشمنان ما ، نابود کردن داعش خرد کردن القاعده و جلوگیری از استیلای طالبان در افغانستان و مختومه ساختن حملات تروریستی بر ضد امریکا قبل از ظهور.)

این اظهارات رئیس جمهوری ایالت متحدۀ امریکا برین واقیعت ابتناء دارد که خروج فوری نیرو های امریکائی از افغانستان باعث خواهد شد تا در افغانستان خلاء قدرت بوجود آید و این خلاء قدرت سبب ساز این خواهد بود که سازمان های تروریستی بار دیگر در افغانستان لانه و کاشانۀ مستحکم داشته باشند .

چنانچه در اظهارات دونالد ترامپ در تشریح این استراتیژی به ملاحظه می رسد این است که امریکا با در نظر داشت موقیعت جیئوستراتیژیک افغانستان در سیاست خارجی ایالت متحدۀ امریکا و حضور گروه های تروریستی در منطقه به هیچوجهه نمی گذارد که افغانستان به دست طالبان سقوط کند اما این به این معنی تفسیر نمی شود که این استراتیژی سدی در برابر صلح طالبان با دولت افغانستان که امریکا از آن در عرصۀ نظامی و مالی حمایت می کند ، باشد

طوریکه معلوم است موقیعت جغرافیائی افغانستان از لحاظ جئوپالیتیک و جئوستراتیژیک خیلی با اهمیت است و این موقیعت عبارت است از نزدیکی افغانستان با آسیای میانه ، آسیای جنوبی ، آسیای غربی و اروآسیا و این همان جای است که غرب و شرق در زمان جنگ سرد باهم مستقیم و غیر مستقیم به صورت فعال رودر رو شدند.

با در نظر داشت این موقیعت جغرافیائی افغانستان در منطقه و اثر پذیری از روابطه سیاسی و اقتصادی بین‌المللی و منطقه ئی و تأثیر داشتن در روابط سیاسی و اقتصادی بین‌المللی و منطقه ئی می‌توان که به دورنمای صلح در افغانستان دید دقیق داشت.

برای اعادۀ صلح در افغانستان در بر ابعاد داخلی و خارجی باید ترکیز شود ، همانطور که همزیستی قانونمند که بر حقوق مشروع افراد جامعه ابتناء داشته ، صلح را در جامعه استحکام می‌بخشد ، به همانگونه روابطه سیاسی و اقتصادی بر اساس منافع ملی ، با منطقه و جهان در یک بافت منسجم و معقول ، اساسات صلح پایدار را رقم می‌زند و از این جهت باید در بعد منطقه ئی و جهانی باید بر روابط افغانستان با پاکستان ، ایران ، هند ، ایالات متحدۀ آمریکا ، روسیه و چین ترکیز صورت گیرد.

طوریکه مبرهم و آشکار است که از زمان تشکیل پاکستان در جغرافیای جهان و در آسیای جنوبی با پارچه شدن سرزمین بزرگ هند در 1947 ، روابط افغانستان و پاکستان نه اینکه دوستان نبود بلکه می‌توان آنرا خصمانه هم نامید زیرا که افغانستان مرز بین دوکشور را که موسوم به خط دیورند است رسما قبول نکرد و نتیجه این شد که با عضویت پاکستان در پیمان های نظامی سیتو و سنتو و با اینکه افغانستان رسما شامل هیچ پیمانی نبود و به کمک‌های نظامی و اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی متکی شد که این را روسها هم می‌خواست زیرا افغانستان را دهلیزی بی درد سر برای رسیده به آبهای گرم می‌دانستند و با این قطب بندی ها به طرف غرب و شرق ، تنشهای در روابط بین دو همسایه رو به ا فزایش می‌رفت تا اینکه حزب دیموکراتیک خلق افغانستان که در بستر سیاست خارخی اتحاد جماهیر شوروی زاده شده بود و به مامائی و گهواره جنبانی روسها بزرگ شده بود قدرت را در افغانستان در سال 1978 از طریق کودتا به دست گرفت و این اولین قدم روسها به طرف آب‌های گرم در تفسیر های سیاست مداران و استراتیژیست های غربی تلقی شد و قدم بعدی اتحاد جماهیر شوروی را در پاکستان بر ساحل مکران انتظار داشتند و از این جهت به فکر سنگر گیری و سنگر سازی در پاکستان بودند تا مانع پیشرفت روسها به طرف آب‌های گرم شوند .

خلاصه اینکه با رشادت ها و شهادت های ملت آزادۀ افغانستان رژیم مزدور کودتائی در افغانستان آخرین نفس هایش را می‌کشید که در این اثنا روسها بنابر اقتضأت سیاست خارجی شان و تعقیب اهداف اقتصادی در منطقه ، به افغانستان لشکرکشی کردند و اینجا بود که جنگ سرد در افغانستان گرم شد.

پاکستان به عنوان خط مقدم جبهه که از همان اوایل تشکیل و ظهور پاکستان به عنوان یک مملکت مستقل و مجزا ، در نطر گرفته شده بود و از حمایت غرب برخوردار بود ، بعد از تجاوز روسها در افغانستان در 1979 ، بیشتر تقویه شد و تحریم های اقتصادی از بابت آزمایش های هستوی که پاکستان را به یک قدرت اتمی در منطقه تبدیل می کرد، نادیده انگاشته شد .

خلاصه اینکه روسها در افغانستان شکست خوردند و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به 15 جمهوریت دورۀ بعد از جنگ سرد آغاز شد ، درین دوره آسیای مرکزی با داشتن ذخایر و منابع نفت و گاز و بازار وسیع تجارت ، اهمیت اقتصادی بیشتر کسب می‌کند ، پاکستان در سیاست خارجی آمریکا اهمیت را که در دوران جنگ سرد داشت از دست میدهد و روابط آمریکا با رقیب منطقه ئی پاکستان یعنی هند از واگرائی به یک همگرائی سازنده شکل می‌گیرد .

پاکستان رقابت‌های اقتصادی موجودیت هند به شکل فعال آن را به ضرر خود می‌داند و آنرا برضد اعمال عمق ستراتیژیک پاکستان اط راه افغانستان به طرف آسیای میانه میداند.

روابط امریکا و هند از همگرائی در روابط بین‌المللی و از یک رابطۀ دو‌جانبه به همکاری ستراتیژیک جهانی انکشاف کرد که این انکشاف بر ارزش های مشترک دیموکراتیک و همگرائی روبه تزاید ابتناء دارد و در برا دارندۀ اتخاذ مواضع مشترک منطقه ئی و جهانی است

ملاقات های سیاسی منظم بین دو مملکت در سطح بالا همکاری های دوجانبه بین آن‌ها را تسریع بخشید

این روابط سیاسی بین هند و امریکا سازمان دهندۀ همکاری ها بین دو مملکت در ساحۀ تجارت و سرمایه گذاری ، دفاع ، امنیت ، آموزش و پرورش ، علم و فناوری ، امنیت سایبری،انرژی هسته ای مدنی تکنولوژی پیشرفته ، تکنولوژی فضائی ، انرژی پاک ، محیط زیست ، کشاورزی و صحت ، می باشند.

دیدار صدراعظم مودی در از 26 تا 30 سپتامبر 2014 از ایالات متحدۀ امریکا انکشاف مهم سیاسی است در این سفر صدراعظم نارندرا مودی با رئیس جمهوری امریکا بارک اوباما ، با اعضای کانگرس امریکا ، و با رهبران سیاسی امریکا ملاقات های داشت و این سفر در برگیرندۀ ملاقات های مودی با جامعۀ صنعتی و تجاری امریکا هم بود و جامعۀ هند و امریکائی را هم از نظر دور نداشت .

یک بیانیۀ یک چشم انداز و یک بیانیۀ مشترک در این سفر مودی صادر شد ، درپی این سفر از 25 تا 27 جنوری 2015 سفر بارک اوباما به هند به حیث چیف گیست در تجلیل از روز جمهوری هند شکل گرفت .

در این سفر اعلامیۀ دوستی صادر شد که موسوم به اعلامیۀ دهلی است و یک چشم انداز استراتیژیک مشترک را در رابطه با آسیا ـ اوقیانوس و بحر هند اعلام کردند هردو جانب دیالوگ ستراتیژیک بین وزراء خارجۀ دو مملکت را به دیالوگ ستراتیژیک و تجارتی بین وزراء خارجه و تجارت بالا بردند.

روابط هند و امریکا در ساحۀ دفاعی به عنوان ستون عمدۀ بین امریکا و هند برجسته شد و این روابط در چارچوب جدید روابط که در 2005 شکل گرفت انکشاف یافت که این معاهدۀ سال 2005 شامل مبادلات تجهیزات و کالا های دفاعی ، تمرینات نظامی مشترک ، تبادل پرسونل ، اشتراک و همکاری در امنیت دریائی و عملیات برضد دزدان دریائی .

این چارچوکات تفاهم دفاعی بعد از ده سال دوباره در 2015 تجدید شد آ این دو مملکت بیشترین تمرینات دوجانبه را درحال حاضر راه اندازی می کنند.

یک ناو دریائی هند برای اولین بار در اوقیانوس آرام در تمرینات نظامی حصه گرفت .

همکاری امریکا و هند در مبارزه با تروریزم پیشرفت قابل ملاحظه را با همکاری های اطلاعاتی نشان میدهد ، شریک ساختن معلومات و اطلاعات ، همکاری های عملیاتی ، تخنیک و تجهیز برضد تروریزم ، همۀ آن چیز های اند که که بین دو مملکت در سال 2010 در مبارزه بر ضد تروریزم به امضاء رسید.

از حدود 5.6 بلیون دالر در سال 1990 تجارت دوجانبۀ کالا یعنی مبادلات تجاری کالا بین امریکا و هند ، 66.9 بلیون دالر را در سال 2014 نشان میدهد . صادرات کالا از هند به امریکا از جنوری تا سپتمبر 2015 رقم 34.57 بلیون دالر رانشان میدهد در حالیکه صادرات کالا از امریکا به هند در همان ظرف زمانی یعنی از جنوری تا سپتمبر 2015 به ارزش 16.54 بلیون دالر می رسد.

ایالات متحدۀ امریکا به نقش با اهمیت مشارکت امریکا و هند معترف است که تضمین کننده یک افغانستان امن و شگوفا960 است با در نظر داشت موقیعت جغرافیائی هند و افغانستان ، حضور نظامی هند در افغانستان تا حدی مشکل است ولی با وجود آن هم هند خواهان حضور نظامی در افغانستان است ، اما امریکا تمایلی به پذیرش این خواست هند ندارد.زیرا این حضور نظامی هند در افغانستان پاکستان را بیشتر تحریک می کند تا حمایت خود از طالبان را وسعت بیشتر ببخشد.

اما آنچه مسلم است این است که رول هند در صلح افغانستان بر اساس منافع هند و در انطباق با خواست آمریکا خواهد بود و براین اساس رول هند بیشتر متمرکز به کمک‌های اقتصادی و توسعۀ اقتصادی در افغانستان است.

ستراتیژی را که دونالد ترامپ در اگست 2017 در مورد آسیای جنوبی اعلان کرد مشعر بر ازدیاد رول هند در افغانستان نیز بود.

همانطور که بعد از اختتام جنگ سرد مشاهده می‌شود که اوضاع در منطقه تغییر کرد به گونۀ که همگرائی آمریکا و هند نشان میدهد ، این تغییر اوضاع در مورد روابط آمریکا و پاکستان نیز مشهود است و آن این است که پاکستان برجستگی اهمیت ستراتیژیک خود را در سیاست خارجی آمریکا از دست میدهد و برعکس در سیاست خارجی روسها برای خود جای مناسب را جستجو می‌کند تا از انزوای سیاسی بدر آید و نقش منطقه ئی اش را با حفظ منافعش در منطقه به نمایش بگذارد

آغاز روابط روسیه و پاکستان به سال 2007 بر می گردد ، در 6 اپریل 2018 خرم دستگیر وزیر دفاع پاکستان از طریق خبرگزاری اسپوتنیک اعلام داشت که ارتش پاکستان برای خریداری هواپیماهای جنگندۀ ُ سو35 و تانک های تی 90 برنامه ریزی کرده است.

روابط اسلام آباد و مسکو با در نظر داشت روابط همگرایانه هند و امریکا و روابط پرتنش هند و چین به طرف انکشافNa. Pu بیشتر در حرکت است که بدون شک اثرات خود را در منطقه نشان میدهد. طیف گستردۀ از منافع ستراتیژیک مشترک بین اسلام آباد و مسکو نشان دهندۀ آن است که همگرائی بین پاکستان و روسیه احتمال گسترش بیشتر همگرائی را در آئنده نشان میدهد.

روسیه و پاکستان هردو تمایل مشترک دارند تا نفوذ امریکا در منطقه بخصوص در آسیای جنوبی کاهش یابد ، ستراتیژی مشترک پاکستان و روسیه این است که جنگ در افغانستان طوری به اختتام خود برسد که نفوذ امریکا هم در منطقه تقلیل یافته باشد .

همانطور که روسیه در همکاری مستقیم نظامی با پاکستان اشتغال دارد ،از رفتار و مواضع پاکستان در سازمان های چند جانبه دفاع می کند .

همگرائی و هماهنگی بین پاکستان و روسیه برای پالیسی میکر های امریکائی چالش بزرگی در آئنده خواهد بود.

نگاهی به گذشته نشان میدهد که روابط همگرایانه بین پاکستان و روسیه با سفر تاریخی صدراعظم روسیه میخائیل فرادکوف به اسلام آباد در سال 2007 آغاز شد و این روابط در سال 2011 به حدی انکشاف کردکه امریکا را نیروی بی تبات کننده در منطقۀ آسیای جنوبی خواندند و تلاش هایشان را در جهت کاهش نفوذ امریکا در منطقه تسریع کردند.

ستراتیژی مهار نقوذ امریکا در منطقۀ آسیای جنوبی ، همکاری های دوجانبه بین روسیه و پاکستان را تقویه می کند.

در سپتامبر 2016 اولین تمرین نظامی بین روسیه و پاکستان سامان داده شد، این تمرین نظامی در اسلام آباد چنین تلقی شد که طیف پارتنر های امنیتی پاکستان وسعت دارد و وابستگی پاکستان را به ایالات متحده کاهش می بخشد.

در واقع ، بعد از آنکه رئیس جمهوری ترامپ ستراتیژی اش را در مورد آسیای جنوبی در اگست 2017 اعلام کرد ، فوکس روسیه و پاکستان بیشتر برین شد که حضور دراز مدت نیرو های امریکائی در افغانستان به پان برسد چون سیاست ستراتیژی مهار نفوذ امریکا را که پاکستان و روسیه اتخاذ کرده اند ، تقاضا دارد.

وزیر خارجۀ پاکستان در 20 فبروری 2018 به مسکو سفر داشت و انتقاد مسکو را بر حضور دراز مدت نیرو های امریکائی تذکر داد و انرا یک شکست خواند.

روسیه و پاکستان در یک مشابهت بسیار نزدیک به هم برای حل و فصل جنگ در افغانستان موضعگیری های را اتخاذ کرده اند همبستگی پاکستان و روسیه برضد حضور دراز مدت نیرو های امریکائی در افغانستان می تواند به همکاری سیاسی و نظامی دراز مدت بین پاکستان و روسیه تبدیل شود.

روسیه و پاکستان هردو باور دارند که داعش شاخۀ خراسان تهدید عمده برای امنیت افغانستان است و هم چنان موضوع سیاست مشترک بین هردو مملکت به حساب می آید.

سیاست مداران امریکائی از تهدید های امنیتی بوسیلۀ داعش ذکر قول ها کرده اند اما اسلام آباد و مسکو ادعا دارند که جنگجویان داعش از عراق و سوریه در شمال افغانستان جابجا می شوند و این امر سبب می شود که پاکستان و روسیه تجهیز نظامی طالبان را بپسندند تا در برابر داعش نیروی مؤثر اضمحلال باشند.

پاکستان و روسیه برین هم در سیاست مشترک شان ترکیز کرده اند که عملیات و اقدامات بر ضد تروریزم نباید حاکمیت دولت های ملی را نقض کند.

پاکستان ، پس از آنکه24 سرباز پاکستانی در 24 نوامبر 2011 کشته شدند ، منتقد جدی امریکا بود

وزیر خارجۀ روسیه سرگئی لاوروف از حاکمیت و موضعگیری پاکستان حمایت کرد و این هم سبب شد تا روابط اسلام آباد و مسکو استحکام بیشتر یابد.

این همبستگی بین روسیه و پاکستان فراتر از زمینۀ منطقۀ آسیای جنوبی نیز قابل روئت است زیرا به رغم روابط نزدیک با عربستان سعودی ، پاکستان از مداخلۀ نظامی روسیه در سوریه به نفع بشار اسد شدیدا حمایت کرد

و در جریان محاصرۀ اقتصادی قطر توسط عربستان سعودی در 2017، پاکستان بسیار نرم و آهسته معیت همگامی روسیه را در منطقه داشت.

با چنین صورت حال در منطقه ، تلاش‌ها برای اعادۀ صلح در افغانستان تسریع شده است

همزمان با اینکه تلاش به اعادۀ صلح در افغانستان را آمریکا با رهبری زلمی خلیزاد آغاز کرده است نشست مسلکو برای صلح افغانستان هم خبر ساز بوده است.

روز جمعۀ 9 نومبر 2018 مسکو مذاکرات صلح در افغانستان را میزبانی کرد تا گفتگو های صلح را به صورت مستقیم بین کابل و طالبان تسهیل کند .

در این مذاکرات نمایندگان دولت کابل و طالبان هردو حضور داشتند .

سرگئی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه در افتتاح این مذاکرات در یک هوتل در مسکو ، گفت که روسیه از طریق تلاش های مشترک برای باز کردن یک صفحۀ جدید در تاریخ افغانستان امید وار است.

لاوروف گفت که اشتراک رهبران افغان و طالبان یک مشارکت مهم است که هدف آن ایجاد شرایط مطلوب برای مذاکرات مستقیم است.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان به خبر گذاری فرانسه گفت که گروه طالبان پنج نماینده را به این مذاکرات فرستاده است او گفت که گروه طالبان قصد ندارد که با دولت کابل مذاکرات داشته باشد.

اعلام شد که این کانفرانس بر این محور نمی چرخد که مذاکراتی را با یکی از جوانب مطرح راه اندازی کند بلکه هدف این است که یک راه حل صلح آمیز برای رفع مشکل افغانستان دریافته شود.

بنابه گفتۀ ماریا زاخارووا سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه ، این اولین بار بود که هیئت طالبان در یک چنین اجلاس بین المللی در سطح بالا شرکت می کند.

سید احسان طاهری سخنگوی هیئت شرکت کننده از جانب دولت افغانستان گفت که هیئت دولتی مشتمل بر پنج نفر است که چهار نفر از شورای عالی صلح افغانستان و یک نفر هم از دولت که مسؤل مصالحه با طالبان است در این اجلاس مسکو شرکت کرده اند.

بنا به اظهارات منابع روسی نمایندگانی از ایالات متحدۀ امریکا ، هند ، ایران ، چین ، پاکستان و پنج جمهوری شوروی سابق از آسیای مرکزی در این کنفرانس دعوت شده بودند.

پاکستان که مدت ها قبل متهم به حمایت همه جانبه از طالبان است ، این اجلاس را موقیعتی خوبی سیاسی برای خود دانست چون فرصتی را فراهم ساخت که طالبان در آن وجهۀ سیاسی کسب کنند و این اعتبار سیاسی طالبان سنگینی بار اتهام بر پاکستان را کم می کند.

سفارت ایالات متحدۀ امریکا در مسکو ، یک نماینده از طرف خود برای مشاهده و برسی گفتگو های این اجلاس فرستاد.

قرار بود که این اجلاس ماسکو در ماه سپتامبر برگزار شود اما از آن جهت به تعویق افتاد که رهبری دولت افغانستان اصرار داشت که اجلاس را باید دولت افغانستان رهبری کند.

مهم این است که اجلاس ماسکو در یک زمان خیلی حساس برگزار شد و آن عبارت از این است که زلمی خلیلزاد به حیث نمایندۀ صلح از طرف وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا ، تلاش های را براه انداخته تا طالبان را به گفتگو های صلح بکشاند تا جنگ در افغانستان به پایان برسد.

تلاش‌های زلمی خلیلزاد و نشست ماسکو در 9 نومبر این واقیعت را برملاء می‌سازد که رقابت‌های منطقه ای بر محور فعالیت‌های اقتصادی بیش از هرزمان دیگر بعد از اختتام جنگ سرد تشدید شده است ، تلاش‌های ماسکو و پاکستان در جهت همگرائی و تأثیرات این همگرائی بر منطقه بخصوص جنگ افغانستان ، باعث نگرانی شدید سیاست مداران امریکائی شده است .تا جائیکه حدس و گمان در مورد برنامه‌های صلح آمیر زلمی خلیلزاد اجازه میدهد که به فهم برسد این است که آمریکا به هیچوجه راضی نخواهد بود که روابط همگرایانۀ پاکستان و روسیه عمق بیشتر بیابد چون روابط همگرایانۀ بین اسلام آباد و ماسکو به نفع آمریکا نخواهد بود .

این مسلم است که در سیاست خارجی ایالت متحدۀ آمریکا ، پاکستان آن برجستگی را که هند دارد ، ندارد ، این دلیلی نیست که پاکستان اهمیت ستراتیژیک خود را از دست داده است ، روابط پاکستان و چین بر محور های نظامی و اقتصادی و بخصوص بر محور بندر ستراتیژیک گوادر در ساحل میکران بلوچستان پاکستان ، باز گو. کنندۀ اهمیت استراتیژیکGwadar-Port پاکستان در منطقه است و بنابرین گمان نمی‌رود که تنش‌های سیاسی بین ایالت متحدۀ آمریکا و پاکستان سبب شود که پاکستان در نقطۀ مقابل منافع آمریکا در منطقه قرار گیرد.

آنچه معلوم و محسوس است این است که درین برهۀ از زمان تلاش‌های صلح جدی است و بلاخره طالبان به مذاکرات صلح حاضر خواهند شد ، زیرا با وجود مواضع سفت و سخت از طرف طالبان ، طالبان نیز میل شدید به صلح دارند ، چون دشمنان بالفعل و بالقوۀ طالبان دربرابر طالبان قد علم کرده‌اند که در دراز مدت به انشعاب های وحشتناک در گروه طالبان خواهد انجامید و راه اضمحلال را در پیش خواهند گرفت.

چیزی دیگری که قابل درک و فهم است این است که نقش دولت افغانستان در حال حاضر یک نقش حاشیه ئی است و این آن چیزی است که رئیس جمهوری افغانستان داکتر اشرف غنی نیز انرا درک کرده است و تلاش دارد که نقش افغانستان را در ایجاد صلح از حاشیه به متن بیاورد و بدین جهت است که در توازی با شوری علی صلح افغانستان بورد مشورتی صلح را متشکل از احزاب سیاسی افغانستان تشکیل دهد چون می‌خواهد که احزاب سیاسی را بیش از بیش درگیر قضایای جاری افغانستان سازد ، اگر این کار درست طراحی و مهندسی نشود شاید رهبری دولت افغانستان را بیش از بیش به حاشیه براند ، در حالیکه هم‌زمان این دیگران خواهد بود که مرقومۀ صلح را ثبت اوراق تاریخ افغانستان کنند.

1 ـ https://mea.gov.in/Portal/ForeignRelation/USA_15_01_2016.pdf

2 ـ https://www.ukessays.com/essays/politics/relations-between-the-us-and-india-politics-essay.php

3 ـ https://thediplomat.com/tag/russia-pakistan-relations/

4 ـ https://www.ukessays.com/essays/politics/relations-between-the-us-and-india-politics-essay.php

5 ـ https://www.dawn.com/news/1445160/russia-plays-afghanistan-broker-due-to-us-failure-diplomat

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *


8 − 1 =