بسم الله الرحمن الرحیم

صلح افغانستان زیر سایۀ روابط امریکا و چین

نویسنده :عبدالبصیر صهیب صدیقی

تاریخ انتشار: 19.10.2020

پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید و جهان یک قطبی شکل گرفت و نظم نوین جای مناسبات گذشته را گرفت و چین به حیث یک قدرت اقتصادی آهسته آهسته شکل گرفت ، و پس از پاشانی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط حاکمیت حزب دیموکراتیک خلق در افغانستان روابط ایالات متحدۀ آمریکا و پاکستان کمرنگ شده رفت و در مقابل پس از 11 سپتامیر 2001 روابط ایالات متحدۀ آمریکا و هند رونق گرفت و شگوفا شده رفت و عرصۀ های وسیع را در برگرفت.

با در نظر داشت این تغییرات و تبدلات در ماتریکس matrix یا عمق سیاست‌های رقابتی قدرت‌های بزرگ ، در افغانستان از همان ابتدای سقوط نظام طالبان ، تعامل و رویکرد ایالات متحدۀ آمریکا و چین در افغانستان تصویر تعامل و رویکرد رقابتی را به نمایش می‌گذارد و خصایص این تعامل و رویکرد دو قدرت بزرگ اقتصادی با در نظر داشت سیاست واقعگرائی نوین یا neo -structural realism طوری به تصویر کشیده شد که دارای دو جزء اساسی در یک نگاه بهم پیوستگی یا interdependence perspective را به عرصۀ ظهور رسانید، که عبارتند از :

1 ـ همگرائی یا convergence

2 – واگرائی یا روابط تباعدی یا divergence

تا حال فکتور های ناظم منافع آمریکا و چین در افغانستان بر همین دو کرکتر سیاسی استوار بوده است و بازیگران منطقه ئی در یک تعامل یا عمل و عکس‌العمل با در نظر داشت این دو کرکتر تصویری از خود بر اساس منافع شان ارائه دادند و این تصاویر بازیگران منطقه ئی الویت های اقتصادی و امنیتی را به خوبی به نمایش می گذارند یعنی تلاش بازیگران منطقه رسیدن به امنیت و توسعۀ اقتصادی امر غیر قابل انکار است.

پاکستان و هند بازیگران مؤثر در منطقه بخصوص در رابطه با افغانستان بحساب می‌روند یعنی وقتی ما صلح در افغانستان و دلایل آنرا درست و دقیق فهم کرده می‌توانیم که روابط ایالات متحدۀ آمریکا و جین در آسیا را و روابط منطقه ئی پاکستان و هند را در در یک تجزیه و تحلیل واقعگرایانه بفهمیم که در بافت سیاست جهان توجیه پذیر باشند.

این واضح و آشکار است که در یک برهه از زمان ظهور دوگونه کرکتر متضاد سیاسی یعنی همگرائی و واگرائی ایالات متحده آمریکا و چین با در نظر داشت روابط پاکستان و هند بر اهمیت آسیای جنوبی آفزوده است ، اما آنچه این جستار درپی آن است دلایلی اند که منطقه به طرف یک تعادل منافع درحرکت است که نقطۀ بارز و محسوس آن صلح در افغانستان است.

برای دانستن و فهمیدن تفاهمنامۀ و یا قرارداد صلح 29.02.2020 بین ایالات متحدۀ آمریکا و طالبان در دوحه ( بین زلمی خلیلزاد رئیس هئیت مذاکره کنندۀ ایالات متحدۀ آمریکا و ملا عبئالغنی برادر رئیس هئیت مذاکره کنندۀ طالبان )لازمی به نظر می‌رسد که روابط آمریکا و چین و هند و پاکستان را در رابطه با آمریکا و منطقه و جهان در پارا دیم های وابستگی‌های پیچیده و واقعگرایانه complex and neo-structural interdependence paradigms مورد مطالعه و برسی قرار داد.

باید در نظر داشت که ایالات متحدۀ آمریکا بر اساس تسلط اقتصادی و نظامی بر ریم لند Rim land ، چین به حیث یک قدرت اقتصادی و مبتکر راه یا جادۀ ابریشم و کمربند اقتصادی BRI (Belt Road Initiative) و روسیه با تراکم تسلیحاتی و ترکیز بر ارتقاء ظرفیت تسلیحاتی ، قدرت‌های مؤثر و تراز اول در آسیای جنوبی اند .

در تعامل این سه قدرت بزرگ و اثرات آن در منطقۀ آسیای جنوبی ، روابط هند و پاکستان نیز نوسانات جدی و شدید از خود نشان داده‌اند و میدهند.

بهتر خواهد بود که اولویت به تبیین دوکرکتر و خصوصیت بارز سیاست خارجی ایالات متحده و چین در مورد افغانستان با در نظر داشت روابط این دو ابر قدرت در آسیا پرداخته شود تا با در نظر داشت آن‌ها به شکل‌گیری و ارائۀ دلایل صلح در افغانستان ، این جستار را تنظیم کرد.

1 ـ همگرائی ها convergences بین ایالات متحدۀ آمریکا و چین در مورد افغانستان:

الف ـ ثبات و امنیت در افغانستان در یک وابستگی متقابل پیچیده complex interdependence .

ب ـ ارتقاء ظرفیت سیاسی و دپلوماتیک نهاد های سیاسی و دپلوماتیک در افغانستان.

ج ـ ایجاد توازن بلانس balance بین همگرائی convergence و واگرائی divergence .

2 ـ واگرائی ها یا divergences بین ایالات متحدۀ آمریکا و چین:

الف ـ تفاوت در تعریف ثبات و امنیت در افغانستان.

ب ـ تفاوت در اجندا ها و برنامه‌های امنیتی و اقتصادی در منطقه آسیای جنوبی .

ج ـ تفاوت در اجندا ها و برنامه‌های امنیتی و اقتصادی در کل آسیا ( آسیای میانه ، شرق میانه ، خاور دور و هند یا اندو پسیفیک Indo-Pacific ).

تعامل ایالات متحدۀ آمریکا با طالبان در شرایط کنونی ، بر اساس تفاهم نامۀ و یا قرارداد صلح به تاریخ 29.02.2020 بین آیالات متحدۀ آمریکا و طالبان در دوحه پایتخت قطر ، بر استدلال وابستگی‌های پیچیده complex interdependence و تغییر پارادیم ها paradigms ابتناء دارد .

در زمانیکه آسیای جنوبی در رابطۀ چین و پاکستان و در یک ارتباط متقابل چین و پاکستان بر اساس کمر بند اقتصادی و جاده (BRI )Belt and Road Initiative که بیانگر طرح و نقشۀ جهانی اقتصادی چین است و پروژۀ شاخص آن کوریدور اقتصادی چین و پاکستان (C PEC )China Pakistan economic corridor که معرف آن بندر تجارتی گوادر Gwadar Port است بعد از 11 سپتامبر 2001 انکشاف روبه تزاید را نشان میدهد و هم اینکه در استمرار زمان ، از اهمیت استراتیژیک ریم لند Rim land نه تنها اینکه کاسته نمی‌شود بلکه در سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا هنوز هم بر اهمیت استراتیژیک اش افزوده می‌گردد ، رقابت ایالات متحدۀ آمریکا و چین در سه سطح و کتگوری خود را حسب ذیل تثبیت می‌کند :

1 ـ سطح استراتیژیک.

2 ـ سطح اقتصادی.

3 ـ سطح سیاسی.

با تغییر حالات و پارادیم ها paradigms ، محک و ملاک‌ها پا پارامتر parameters بعد از 11 سپتامبر 2001 و سقوط نظام طالبان و ساخت و ساز نو در افغانستان بنام دیموکراسی و استقرار قوت های نظامی ایالات متحدۀ آمریکا و سازمان اتلاتنتیک شمالی ناتو NATO برای ریشه‌کن سازی سازمان های تروریستی در افغانستان و منطقه در رابطۀ ایالات متحده آمریکا با پاکستان و هند تغییر نمایان به مشاهده رسید.

روابط امریکا و هند بعد از 11 سپتامبر 2001 تمایل به همگرائی را نشان داد و ضرورت انکشاف و استمرار آن در سیاست خارجی هردو مملکت به تحقق پیوست و این روابط از یک همگرائی بین‌المللی به یک رابطۀ دو‌جانبه و به یک همکاری استراتیژیک جهانی ارتقاء یافت.

ملاقات های مقامات سطح بالا از هردو مملکت به صورت منظم اهتمام شدند ، همکاری‌های دوجانبه بین هردو مملکت را شکل دادند که بر ارزش‌های دیموکراتیک ابتناء دارند.

روابط سیاسی بین ایالات متحدۀ آمریکا با هند در عرصه های زیر مشهود و ملموس اند که عبارتند از :

1 ـ تجارت و سرمایه گذاری.

2 ـ دفاع و امنیت.

3ـ آموزش و پرورش.

4 ـ علم و فناوری.

5 ـ امنیت سایبری.

6 ـ انرژی هسته ای مدنی.

7 ـ تکنولوژی پیشرفته.

8 ـ تکنولوژی فضائی.

9 ـ انرژی پاک.

10 ـ محیط زیست.

11 ـ صحت.

12 ـ زراغت یا کشاورزی.

حکایت بخصوص روابط گستردۀ بین ایالات متحدۀ آمریکا و هند در سفر ها یا اسفار ناریندرا مودی  صدر اعظم هند به آمریکا از 26 ـ 30 September 2014 و بارک اوباما رئیس جمهوری امریکا  از 25 ـ 27 جنوری 2015 تاریخ سیاسی دو مملکت ایالات متحده و هند را رقم زده اند.

ناریندرا مودی در سفر خود با رئیس جمهوری آمریکا بارک اوباما ، با اعضای کانگرس آمریکا ، و با رهبران سیاسی آمریکا ملاقات های کاری انجام داد و با جامعۀ صنعتی و تجاری آمریکا هم ملاقات داشت و جامعۀ هند و امریکائی نیز از ملاقات صدراعظم هند ناریندرا مودی بی نصیب و بی بهره نماندند.

در سال 2015 بارک اوباما در سفر خود به هند از 25 تا 27 جنوری به حیث مهمان برجسته چیف گست chief guest در تجلیل از روز جمهوری هند اشتراک کرد. اعلامیۀ که موسوم به اعلامیۀ دهلی است به صورت یک چشم انداز استراتیژیک مشترک را در رابطه با آسیا و اوقیانوس ترتیب دادند و رسانه ئی کردند و دیالوگ استراتیژیک وزراء خارجه را به دیالوگ ستراتیژیک وزراء خارجه و تجارت ارتقاء دادند.

روابط هند و آمریکا در عرصۀ دفاعی پررنگ شکل گرفت و اساس این روابط دفاعی چارچوب روابطی است که در سال 2005 به عرصۀ ظهور رسید و چزئیات معاهدۀ بین آمریکا و هند در 2005 قرار ذیل رقم خورده است:

1 ـ مبادلات و تجهیزات دفاعی.

2 ـ تمرینات نظامی مشترک.

3 |ـ تبادل پرسونل.

4 ـ اشتراک و همکاری در امنیت دفاعی و عملیات برضد دزدان دریائی.

این چهارچوب تفاهم دفاعی بعد از ده 10 سال دوباره در 2015 تجدید شد و بر اساس آن بیشترین تمرینات نظامی دو‌جانبه را هردو مملکت تاحال سروسامان داده اند.

یک رخ و چهرۀ واضح روابط ایالات متحدۀ آمریکا و هند ، همکاری در مبارزه با تروریزم اعلام شد وبر اهتمام همکاری‌های اطلاعاتی ترکیز شد .

سال 2010 سالی است که بر اساس اطلاعات مشترک ، همکاری‌های عملیاتی ، تجهیز و تخنیک در مبارزه برضد تروریزم بین ایالات متحدۀ آمریکا و هند به امضاء رسید.

شگوفائی و رونق روابط دوجانبه بین ایالات متحده و هند از سال 1990 تا 2014 در تجارت نیز مشهود است که از 5.6 بلیون دالر تا بر 66.9 بلیون دالر بالغ شد و 34.57 بلیون دالر رقمی است که از جنوری تا سپتامبر 2015 از بابت صادرات کالا از هند به آمریکا به ثبت رسیده است و صادرات کالا از آمریکا به هند در همین ظرف زمانی بالغ بر 16.54 بلیون دالر محاسبه شده است.

هند با علایق و منافع که در افغانستان در یک رابطۀ به هم پیوسته و پیچیده complex interdependency دارد در همسوئی استراتیژیک با آمریکا خواهان حضور نظامی بود اما آمریکا به این حضور تمایلی نشان نداد زیرا مشکل زا بود در عوض آمریکا بر نقش‌ حضور غیر مسلحانه و غیر نظامی هند در افغانستان ترکیز داشت و این‌گونه حضور را برای ثبات افغانستان ضروری می پنداشت و از این جهت بود که حضور هند بیشتر به کمک‌های اقتصادی و توسعۀ اقتصادی فوکس کرد و متمرکز شد.

میدانیم که در آسیای جنوبی پاکستان و هند دو قدرت اتمی بازیگران عمدۀ سیاسی و نظامی اند و وقتی که اتحاد جماهیر شوروی بلاک کمونیستی شرق بنام پکت وارسا را در زمان جنگ سرد رهبری می‌کرد هند روابط نزدیک با اتحاد جماهیر شوروی داشت با وجودیکه در سلک کشور های غیر متعهد بود و اما بخش اعظم سیاست خارجی پاکستان را دوستی تنگاتنگ با آمریکا تشکیل می‌داد که این دوستی جایگاه بس عظیم را هم در سیاست خارجی آمریکا بخود اختصاص داده بود و هنوز هم ترکیز بر دوستی آمریکا در سیاست خارجی پاکستان دلایل و جایگاه خاص خود را دارد و هم چنان باوجود کمرنگ شدن روابط هیچ‌گاه در سیاست خارجی آمریکا پاکستان به عنوان خصم محسوب نشده است و همیشه کم و زیاد از الطاف نگاه‌های دوستانه بی بهره نبوده است.

بعد از اختتام جنگ سرد و بخصوص بعد از 11 سپتامبر 2001 دیده شده که روابط هند و روسیه رو به تضعیف گذاشت و بالمقابل روابط آمریکا و هند روبه شگوفائی و رونق نهاد و اما روابط پاکستان با وجود اشتراک پاکستان در همسوئی با آمریکا در مبارزه برضد تروریزم و در اختیار گذاشتن میدان های هوائی اش به نیرو های ائتلاف در مبارزه برضد تروریزم ، روابط آمریکا و پاکستان آن گرمی زمان جنگ سرد را نداشت و نسبت به روابط آمریکا و هند کمرنگ و کمرنگتر به نظر آمد.

پاکستان متوجه این امر شد که جایگاه دوستی اش را در سیاست خارجی آمریکا بعد از اختتام جنگ سرد به درجات بسیار از دست داده است و از طرف دیگر پاکستان با تغییرات در منطقه و امکانات اقتصادی را که آسیای میانه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به منطقه و جهان عرضه داشتند ، با استفاده از روابط پاکستان و چین و کوریدور اقتصادی چین و پاکستان China-Pakistan Economic Corridor ( C P E C ) که معرف شاخص و آشکار آن بندر تجارتی گوادر Gwadar Port است با در نظر داشت جئواکونومیک و جئوپالتیک افغانستان در منطقه دستتان نامرئی خود را در حمایت طالبان افغان دراز کرد درحالیکه دربرابر طالبان پاکستانی به مصاف مسلحانه رفت و نظامیگری را و فعالیت های مسلحانه را در برابر و برضد تروریزم مورد تأکید قرار داد.

با در نظر داشت تغییر در سیاست جهان و منطقه بعد از ختم جنگ سرد و رونق گرفتن و شگوفا شدن روابط آمریکا و هند بخصوص بعد از سال 2005 ، روابط دوستانه بین پاکستان و روسیه نیز از سال 2007 اهمیت خاصی به آسیای جنوبی بخشید و این یک آغاز جدید بود.

پاکستان توانست که با از دست دادن اهمیت استراتیژیک در سیاست خارجی آمریکا ، جایگاه مناسب در سیاست خارجی روسها برای خود کسب کند و اهمیت ستراتیژیک خود را در متن سیاست منطقه ئی روسها بالا ببرد .

در 6 اپریل 2018 خرم دستگیر وزیر دفاع پاکستان از طریق خبرگزاری اسپوتنیک اعلام داشت که ارتش پاکستان برای خریداری هواپیما های جنگندۀ سو 35 SU و تانک های تی 90 یا T90 برنامه‌ریزی کرده است.

آغاز این روابط در سال 2007 با سفر تاریخی صدراعظم روسیه میخائیل فرادکوف Mikhail Fradkov به اسلام آباد آغاز شد و در برهۀ مراحل انکشافی این روابط ، در سال 2011 ، پاکستان و روسیه هردو آمریکا را نیروی بی ثبات کننده در منطقه و آسیای جنوبی خواندند.

روسیه و پاکستان هردو تمایل مشترک دارند تا نفوذ آمریکا در منطقه بخصوص آسیای جنوبی کاهش و تقلیل یابد یعنی اینکه همزمان با تأمین صلح در افغانستان نقوذ آمریکا هم در منطقه تقلیل یابد.

برعلاوۀ همکاری های نظامی بین روسیه و پاکستان ، روسیه از رفتار و مواضع پاکستان در سازمان های چند جانبه حیثیت یک مدافع را به ثبت رسانید.

سپتامبر 2016 اولین تمرین نظامی بین بین روسیه و پاکستان را به ثبت رسانید و این تمرین نظامی ارتش روسیه و پاکستان این ذهنیت را جا انداخت که وابستگی پاکستان به ایالات متحدۀ آمریکا روبه تقلیل دارد.

سفر وزیر خارجۀ پاکستان در 20 فبروری 2018 به مسکو اهمیت شایان توجه دارد ، در این سفر موضعگیری روسیه را در برابر حضور دوامدار نیروهای امریکائی  در افغانستان مورد تأئید و تأکید قرار داد و از آن حمایت خود را اعلام داشت.

بنابر گذارش روزنامۀ پاکستانی دان Dawn مؤرخ 20.09.2020 پاکستان در شکل یک گروپ 20 نفری در مراسم افتتاحیۀ رزمایش و تمرینات نظامی چند ملیتی در ناحیۀ استراخان قفقاز شرکت کرد.

این رزمایش و تمرینات نظامی از تاریخ 21 ـ 26 سپتامبر 21-26 September به هدف تعیین و ارزیابی قابلیت‌ها و توانائی های نیرو های نظامی در برابر چالش های گوناگون و یادگیری از تجارب همدیگر ، برنامه‌ریزی شده بود.

در این رزمایش قفقاز واحد های نیرو های نظامی 6 مملکت به سطح فرمان دهی و پرسونل اشتراک دارند که عبارتند از  :

1.ارمینیا

2..بلاروس

3. چین

4. میانمار

5. پاکستان

نمایندگانی از آذربایجان ، اندونیزیا ، ایران ، قزاقستان ، تاجکستان و سریلانکا به حیث ناظرین حضور به هم رسانیدند.

در اوایل این ماه سفررئیس کمیتۀ ستاد مشترک پاکستان جنرال ندیم رضا به روسیه برای اشتراک در کنفرانس همکاری دفاعی و امنیتی در مجمع سازمان همکاری‌های شانگهای ، قابل عطف است.

جهت رسیدن به دلایل صلح در افغانستان از لحاظ اقتصادی ، سیاسی و نظامی در متن مناسبات سیاست بین الملل بر اساس روابط پیچیدۀ به هم پیوسته در یک وابستگی complex interdependence باید بر آسیا ترکیز کنیم که در رابطه با افغانستان و صلح در افغانستان،روابط ایالات متحدۀ آمریکا و چین ، روسیه ، پاکستان و هند اهمیت بسزا دارند و اجزای تعمیم بحث در یک سطح وسیع در پیوست و اتصال با مواردی که در بالا ذکر شدند معنون به رقابت‌های اقتصادی ، سیاسی و نظامی در آسیا ارائه می شود.

رقابت‌های اقتصادی ، سیاسی و نظامی در قارۀ آسیا:

1 ـ رابطۀ اقتصادی پاکستان و چین بر محور بندر گوادر Gwadar Port:

پاکستان از سال ها قبل گوادر را به حیث بندر استراتیژیک شناسائی کرد مگر قدم های اساسی برای ساخت یک بندر در سال2001 پس ازآ ن گرفته شد که چین مؤافقت اش را در ساخت و انکشاف بندر گوادر اعلام کرد و در ماه مارچ 2002 معاون صدر اعظم چین وو بانگو تهداب بندر گوادر را گذاشت.
سهم مشارکت چین در ساخت بندر گوادر75 درصد از مصارف ابتدائی یعنی فاز اول که بالغ بر250ملیون$است، برچسته و بارز است ، قیمت مجموعی پروژۀ ساخت بندر گوادر1.16بلیون$ امریکائی تحمین شد که مشارکت چین$198ملیون برای ساخت فاز اول بوده است. است ، فازی که شامل ساخت3 لنگرگاه کشتی برای مقاصد متنعدد اند.
فاز دوم ساخت بندر گوادر600 ملیون دالر برآورد شده است که دارای9 لنگرگاه برای کشتی ها و یک میدان هوانی مدرن ، تجهیز بندر به کامره های ترصد کننده تا عبور و مرور کشتی های تجارتی و فعالیت های ناو بحری هند و امریکا را تحت دید و نظر داشته باشد.
ساخت شاهراه گوادر و کراچی نیز از عمده ترین اجزای پروژۀ ساخت بندر گوادر است که این شاهراه تمام پاکستان را به هم وصل می کند و فرصت های اقتصادی را در عمل عرصۀ ظهور می دهد و این شاهراه فاصلۀ دور و دراز بین دو شهر بندری پاکستان یعنی کراچی و گوادر را در حدود7 ساعت تقلیل داده است.
بندر گوادر در نزدیکی تنگۀ هرمز با تدارکات لنگرگاه هایش برای کشتی های تجارتی و با پروژه های اتصالاتی اش به شکل شاهراه ها و راه های آهن رونق اقتصادی چین و پاکستان را در قدم اول در بر دارد یعنی آنگاه که این بندر به تمام پاکستان ، چین ، افغانستان و آسیای مرکزی از طریق افغانستان وصل شود ، این بندر به حیث یک مرکز مهم تجارتی به عرصۀ ظهور خواهد رسید.
فاز دوم توسعه و ساخت بندر گوادر که در آن ، ساخت9 لنگر گاه دیگر برای کشتی ها پیش بینی شده اند و یک اپراچ کانال و ترمینال های ذخیره ساز نیز از طرف چینی ها هزینه خواهند شد و اضافه بر مشارکت مالی ، حدود45 انجینیر و متخصصین ساختمانی چینی از طرف چینی ها مصروف کار های ساختمانی در بندر گوادر می باشند.
اتصال ایالت غربی چین سینکیانگ از طریق شاهراه و راه آهن به بندر گوادر برنامه ریزی گردیده است چون فاصله بین کاشغر که از شهر های غربی چین است با بندر گوادر1500کیلومتر میباشد در حالیکه فاصله بین کاشغر تا بنادر سواحل شرقی چین3500 کیلو متر است و این کمی فاصله برای واردات بخصوص تیل از بحیرۀ عرب به چین قابل محاسبه است و مسلم است که پی امد آن رونق و شگوفائی اقتصادی چین را در بردارد .
بندر گوادر برای پاکستان اهمیت استراتیژیک دیگر هم دارد و آن اینکه در حالت بحران و تنش نظامی باهند ، بندر گوادر جایگزین خوبی برای بندر کراچی محسوب می گردد و هم می تواند که جایگاه امنی برای قوۀ بحری پاکستان محسوب گردد، معلوم و همویدا است که68% تجارت پاکستان از طریق بندر کراچی و32%آن از طرق پورت قاسم صورت می گیرد ، نزدیکی بندر کراچی به هند امکانات آنرا فراهم آورده می تواند که بندر کراچی را به محاصره بکشد و یا آنرا تحت عملیات نظامی قرار دهد طوریکه در سال1971در زمان جنگ پاکستان و هند دست به محاصرۀ بندر کراچی یازید و اقتصاد تجارتی پااکستان را با تهدید جدی مواجه ساخت.
تا قبل از احداث پروژۀ بندر گوادر ، اهمیت استراتیژیک بندر کراچی غیر قابل انکار بود ، زیرا همین بندر بود که ستاد یا فرماندهی قوۀ بحری پاکستان را جایگاه و مأمن خوبی بود، اما با ایجاد و شگوفائی بندر گوادر ، پاکستان ، در صورت تنش و تقابل مسلحانه باهند پی آمد های بد محاصرۀ اقتصادی سال1971 را تجربه نخواهد کرد.
بتاریخ18فبروری2013 مسؤلیت عملیاتی یا سرو سامان دادن فعالیت های بندر گوادر طی یک مؤافقتنامه که بین پاکستان و چین به امضاء رسید ، به کمپنی یا شرکت چینی واگذار شد.
چینائی ها ، مسؤلیت عملیاتی و کنترول بندر استراتیژیک گوادر را که تعبیری برضد هند از آن در رسانه ها به نشر رسید ، اعلام کردند که عهده داری و مسؤلیت بندر استراتیژیک گوادر به قصد و هدف به محاصره کشاندن هند نیست ، بلکه هدف آن کاملاٌ اقتصادی است با این انکشاف اخیر ، چراغ های آلارم دهنده در هند ، از یک خطر بالقوه برای هند ، در هند چشمک می زنند.
وزیر دفاع هند ای ـ کی انتونی نگرانی اش را از انتقال مسؤلیت و کنترول بندر استراتیژیک گوادر ابراز داشته و بر این تأکید ورزیده است که این انکشاف ، بر امنیت هند اثر می گذارد ، انتونی وزیر دفاع هند ابراز کرد که بندر استراتیژیک گوادر می تواند در آئنده برای مقاصد نظامی استفاده شود. و از این جهت است که هند از حضور نظامی چین نگرانی دارد ، زیرا این حضور می تواند بلانس منطقه را به نفع پاکستان تغییر دهد.
امریکا در مورد همکاری مشترک پاکستان و چین در ساخت و فعالیت عملیاتی بندر گوادر عکس العمل منفی ابراز نکرده است وحتی اینکه در سطح دپلوماتیک آنرا ستوده است و از آن به عنوان امکان ترقی و پیشرفت اقتصادی یاد شده است و هم چنان آرزومندی سرمایه گذاری شرکت ها و کمپنی های امریکائی به قصد فعالیت های اقتصادی نیز مطرح بوده است ، اما آنچه مسلم است اینکه امریکا مخالف آن اقدام پاکستان خواهد بود که طرح پروژۀ مشترک انرژی با ایران بر مبنای مناسبات اقتصادی منبعث از فعالیت های بندر استراتیژیک گوادر باشد و در صورت طرح عملی پروژۀ انرژی مشترک بین ایران و پاکستان ، طوریکه از اخطار هلاری کلینتون پیدا بود، مواجهه پاکستان با تحریم های امریکا  بود.

http://tahleel.info/web/2013/11/26/%d8%a7%d9%81%d8%ba%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%db%8c%d8%af%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b1%d9%82%d8%a7%d8%a8%d8%aa-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%db%8c/

2 ـ فعالیت‌ها و برنامه‌های اقتصادی چین و قزاقستان:

 در گشایش و رونمائی جادۀ ابریشم و کمربند اقتصادی BRI توسط رئیس جمهور چین در آستانه پایتخت قزاقستان که حال این جاده و کمربند بنام نورسلطان نامیده می شود، این موارد بارز بودند:

الف ـ تأکید بر روابط عمیق تاریخی قزاق ها و چینائی ها.

ب ـ چینائی ها پیوند ها و ارتباطاتی را ایجاد کرده‌اند که در گذشته وجود نداشتند.

ج ـ رئیس جمهوری چین بر قراری روابط قزاق ها و چینائی را با سابقۀ 2100 سال پیش در زمان سلسلۀ هان مورد تأکید قرار داد ، زمانیکه ژانگ کیان نماینده و فرستادۀ دربار شاهی چین دوبار با پیام صلح و دوستی به آسیای میانه سفر کرد .

د ـ علاقه‌مندی چین بر اساس سفر های ژانگ کیان ، تماس دوستانه با کشور های آسیای میانه در امتداد جادۀ ابریشم که شرق ، غرب ، آسیا و اروپا را به هم پیوند میدهد .

ر ـ رئیس جمهوری چین از باستانی بودن شهر آلماتی یاد کرد.

اکنون چین در تجارت جای خالی اتحاد جماهیر شوروی را بعد از فروپاشی پر کرده است و به عنوان یک شریک تجاری برجسته تر با قزاقستان و سایر کشور های آسیای میانه نمایان و مشخص است.

طرح اقتصادی بلند پروازانۀ چین بنام BRI بیش از 100 کشور عضو دارد و این کشور ها توافق نامه‌های در پروژه های BRI مانند راه آهن ، بنادر ، شاهراه ها ، و سایر زیربنا ها را به امضاء رسانیده اند و در حدود 2600 پروژه که بالغ بر 3.7 ترلیون دالر می‌شود ارزش دارند در این طرح اقتصادی چین تثبت شده اند.

در شرایط کنونی در حدود 20 درصد پروژه های مرتبط به جادۀ ابریشم و کمر بند اقتصادی چین BRI که آسیا ، اروپا و فراتر از آن‌ها را به هم وصل می‌کند از بابت شیوع کرونا ویروس Covid- 19 متأثر شده‌اند .

https://dawn.com/news/3000547/china-says-one-fifth-of-belt-and-road-projects-seriously-affected-by-pandemic

مطابق به یک برسی توسط دیپارتمنت امور بین الملل اقتصادی اعلام شد که 40 درصد تأثیرات منفی کمی را نشان میدهند درحالیکه 30ـ40 درصد تاحدودی اثرات منفی را نشان میدهند. حدود 20 درصد به طور جدی متضرر شده‌اند.

.وقتی که شی پینگ جادۀ ابریشم و کمربند اقتصادی را طرح ریخت ، تجارت بین قزاقستان و چین بر 28.9 ملیارد دالر بالغ شد ، در حالیکه تجارت با روسیه بر 23.5 میلیارد دالر بالغ شد .چین به بزرگترین سرمایه گزار در آسیای میانه عرض اندام کرد ، چین در اقتصاد قزاقستان در حدود 19 بلیون دالر در دو دهۀ اول بعد از استقلال قزاقستان سرمایه گزاری کرد و قبل از افتتاح BRI جادۀ ابریشم و کمربند اقتصادی ، هم چنین در بخش‌های انرژی قزاقستان ، ترکمنستان ، و ازبکستان و همینطور در روسیه سرمایه گزاری قابل توجهی کرده است.نورژان بیتمیروف Nurzhan Biatemirov مؤسس گروپ آموزشی شرق و غرب که متخصص آموزش زبان انگلیسی به قراق ها است از علاقه‌مندی جوانان قزاق به فراگیری لسان چینائی تذکر میدهد.نورژان بیتیمیروف که فارغ التحصیل وهان Wuhan است ، گفت که ناحیۀ اصلی تولید نفت در قزاقستان ناحیۀ غربی آن که تحت سلطۀ شرکت های کانادائی ها بود ، قرار دارد و حال با جا عوض کردن شرکت های کانادائی ، بیشتر شرکت های چینی امور را به دست دارند. او می‌گوید که برای بدست آوردن شغلی بهتر است که چینی صحبت کنید. ستراتیژی قدرت نرم را چین ارائه می‌دهد و در‌واقع فرافگنی تصویری است که قابلیت کسب اعتماد را ادعا دارد و خود را یک الترنتیف قابل اعتماد غرب و روسیه معرفی میدارد .چین همزمان با راه اندازی برنامه‌های اقتصادیش در ترفیع و ترقی فرهنگ و کلتور خود نیز تأکید می‌ورزد و انکشاف و ترقی اقتصادی را با فرهنگ و کلتور گره زده است و از تلفیق هردو شرایط بهتر امنیتی را در نظر دارد که بر توسعۀ افتصادی و مشروعیت بخشی آن بر اساس حمایت مردم مؤثر است.

از زمان راه اندازی برنامۀ اقتصادی جادۀ ابریشم و کمربند اقتصادی BRI ، چین دپلوماسی عمومی جهانی اش را تقویت کرده است . دستگاه دپلوماسی چین در حال حاضر گام های قاطعانه را بر می‌دارد تا تصورات غرب را در مورد چین تغییر دهد. یعنی اینکه چین می‌خواهد که خود را به حیث یک قدرت اقتصادی قابل اعتماد سود آور و سودمند در پیگیری اهداف مشترک با کشور های عضو در مسیر جادۀ ابریشم معرفی دارد ، نه اینکه قدرت هژمونیک است و طرح های هژمونیک در سر دارد.

برای استمرار و حضور دوامدار در جهت رونق و شگوفائی اقتصادی ، تعلیم و آموزش یک زیر بنای مطمئین و تکیه گاهی قابل اعتماد است و از این جهت است که دولت چین در قزاقستان بر امر تعلیم و آموزش ترکیز کرده است و برای قزاق ها به صورت فعال بورسیه های تحصیلی و اسکالرشیپ ها میدهد . به اساس آمار شوری اسکالرشیپ چین ، تعداد قزاق های که در چین تحصیل می‌کنند نسبت به دهۀ گذشته 5 رابر شده‌اند و به 18000 می رسند.در قزاقستان و در بیشتر ممالک آسیای میانه این نگرش وجود دارد که « اگر می‌خواهید که خارج از کشور بروید ،انگلیسی یاد گیرید و اگر می‌خواهید که در داخل بمانید و کار های خوب گیر آورید ، زبان چینی بیاموزید

قراقستان از سه جهت به چین ارزش اقتصادی دارد که چین بر آن‌ها تمرکز کرده است و عبارتند از:

1 ـ امنیت انرژی

2 ـ ایجاد راه‌ها و مسیر های تجارتی متنوع و کثیر.

3 ـ ثبات و انکشاف داخلی

این سه هدف در منطق geo-economic زئواکونومیک BRI شرح داده شده است.امنیت و ثبات در قزاقستان و ممالک همجوار برای چین در جهت سرمایه‌گذاری اقتصادی و استراتیژی بلند مدت اساسی است وقزاقستان به حیث یک شریک اولیه و پایدار طرح جادۀ ابریشم و کمربند اقتصادی BRI تعامل و رویکردی  متمایز نسبت آن اختیار کرد ، به گونۀ مثال ، در بخش یا سکتور جاده ها و راه آهن در قزاقستان ، چین از پروژه های زیربنائی BRI به ارزش بیش از 5 بلیون دالر تا 2022 حمایت می کند. که در انطباق با BRI توسط قزاقستان تأمین و اداره می شود.اکثر پروژهای BRI که در قزاقستان انجام شده‌اند ، توسط قزاقستان برنامه‌ریزی و تأمین مالی شده‌اند که بیشترین سهم را در این تأمین مالی سرمایۀ دولتی و همکاری بانک های توسعۀ چند جانبه دارند.

با ادغام  طرح توسعۀ ملی قزاقستان معنون به « قزاقستان 2050 » با BRI توسط دولت قزاقستان ، دولت قزاقستان مالکیت و حق انحصار پروژه های BRI در قزاقستان را بدست دارد.

قزاقستان تنها کشوری است در منطقه که مشارکت ستراتیژیک همه جانبه را با چین برقرار کرده است . این نه  تنها یک منبع بسیار ارزشمند و انرژی و منابع معدنی کلیدی برای چین است  بلکه قزاقستان از حامیان و طرفداران سر سخت توسعۀ امنیت منطقه ئی در منطقۀ خود مختار سینکیانگ است.قزاقستان به عنوان یک دهلیز یا کوریدور ترانزیتی حیاتی که چین را به اروپا وصل می‌کند عمل می کند. این موقیعت برای چین و ستراتیژی BRI چین ، هم به عنوان یک تأمین کننده بخصوص نفت و اورانیوم و هم به عنوان یک کشور ترانزیتی خیلی مهم است.

https://asiatimes.com/2020/06/chinas-silk-road-diplomacy-in-kazakhstan

3 ـ روسیه در صدد تحقق تصور اوراسیا و در مناسبات کاهش سلاح های هستوی با امریکا:

پروفیسور سرگئی کاراگانوف Professor Sergei Karaganov که بطور غیر رسمی در محافل تأثیرگذار سیاست خارجی بعنوان « کیسنجر روسی » شناخته می‌شود ، رئیس دانشکده یا فاکولتۀ اقتصاد جهانی و امور بین الملل فاکولتۀ عالی اقتصاد یونیورستی یا دانشگاه تحقیقات ملی است و هم چنان رئیس افتخاری هیئت رئیسۀ شوری سیاست خارجی و دفاعی روسیه است ، از روابط و حالات سیاسی و آرایش قدرت‌ها در جهان ، به این استنتاج می‌رسد که :

1 ـ روابط روسیه و ممالک اروپائی در جهت نارمل شدن به پیش می رود.

2 ـ شگوفائی و رونق روابط چین و روسیه در دوبعد اقتصادی و نظامی، این بدان معنی است که چین از نیروی نظامی روسیه حمایت می‌کند و روسیه بر اقتصاد چین حساب باز می کند.

استدلال Karganov کارگانف بر همکاری و حمایت Beijing ابتناء دارد که برای دفع فشار غرب بر روسیه پس از ریفرندم referendum میدان و کریمیه در اوج خود بود ، بیجینگ Beijing اعتبار نامحدودی را به مسکو پیشکش کرد ، اما روسیه نپذیرفت و تلاش کرد تا خود اوضاع را مدیریت کند.

یکی از نشانه‌های تعامل پایدار روسیه و چین که بر آن استدلال می‌شود این است که روسیه و چین دست از رقابت در آسیای میانه برداشته اند.

این به این معنی نیست که رقابت کاملاً برطرف شده است ، بلکه هنوز هم یک چین قدرت مند در بین تحلیلگران روسی ترس ایجاد کرده است و خواب راحت را از ایشان گرفته است ، فزاینده بودن این ترس از دید و نگاۀ برخی از تحلیگران روسی بر تعامل و روابط چین با ممالک ضعیف و یا کشور های که در کتگوری قرار دارند که حاکمیت تضعیف شده دارند و یا non-sovereign States مسمی شده‌اند ، است.

اما به نظر شخصی چون کارگانف Karganov که « محور به شرق » و روابط حسنۀ ستراتیژیک بین روسیه و چین ، روسیه را در صفحۀ شطرنج مورد علاقه نشان میدهند کارگانفف با درنظر داشت همه چیز از سیاست استبدادی گرفته تا منابع طبیعی سیبری ، روسیه را یک قدرت بزرگ آسیایی به تصویر می کشد.کارگانف می‌گوید که باوجود فاصلۀ زیاد فرهنگی و کلتو.ری بین روسیه و چین که تمایز آشکار بین دو کشور است و آنهارا از هم جدا می‌کند ، از نظر تاریخی با هم مشترکاتی دارند و تا قرن 15 پانردهم ، هردو مملکت تحت سیطره و حاکمیت چنگیز خان بودند.کارگانف در نتیجۀ تجزیه و تحلیل هایش به این استنتاج می‌رسد که رؤیای نزدیک شدن و به هم آمدن روسیه و اتحادیۀ اروپا بسیار زنده است و اما تحت آپتکس اوراسیا Eurasia-Optics .

مفهوم اوراسیا Eurasia که از تجزیه و تحلیل‌های کارگانف استنباط می‌شود دارای جزئیات حسب ذیل اند:

A ـ مشارکت چند جانبه.

B ـ یک پارچگی

C ـ نشان و بر چسپ پیشتیبانی چین.

D ـ روابط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی بین کشور های مختلف دریک سیستم برابر با چین ، بازی در نقش « اولی دربین برابر ها یا perimus inter pares »که این شامل بخش قابل توجهی نهایت غربی قارۀ اروسیا Eurasian continent است که عبارت از اروپا Europe .کارگانف تحول سیاسی بزرگی را اشاره می‌کند و آن اینکه دودستگی در قارۀ اروپا است یعنی اروپای غربی و شمالی را جذب در قطب آمریکا می‌داند ، در حالیکه اروپای جنوبی و شرقی تمایل به پروژۀ اوراسیا Eurasia project هستند.

F ـ نقش روسیه در این میان ایجاد تعادل و بلانس balance بین دو قدرت هژمونیک است یعنی تضمین کنندۀ اتحادیۀ جدید از ملت‌های غیر متعهد خواهد بود و این به سازمان مجدد قابل توجۀ جنبش عدم تعهد اشاره دارد.

https://asiatimes.com/2020/06/russia-aiming-to-realize-greater-eurasia-dream/

شایان توجه است که در رابطه به روابط مریکا و روسیه و فعالیت‌های کاهش سلاح های اتمی و نگاه شان به چین و ممالک قدرت مند دیگر نیز ترکیز شود.

به تاریخ 22 جون بین ایالات متحدۀ آمریکا و روسیه برنامه‌ ریزی شده بود که قرارداد کاهش سلاح های هستوی را بار دیگر معنون به New START تجدید کنند و در این راستا معاون وزارت خارجۀ روسیه سرگئی ریبکوف Sergei Raybkov و مارشال بیلینگس لی Marshall Bellingslea در وین Vienna ترتیب ملاقات داده بودند .

آمریکا بر این نظر بود که چین هم در این مذاکرات اشتراک ورزد اما هوا چونیینگ Hua Chunying سخنگوی وزارت امورخارجۀ چین گفت که « چین قصد شرکت در مذاکرات را ندارد» و این سخنگو ایالات متحدۀ آمریکا را متهم کرد که مسؤلیت را بر دیگران برمی گرداند.

سرگئی ریبکوف با دعوت ایالات متحده آمریکا از چین ، مخالفت نکرد اما در تصمیم چین برای اشتراک شک کرد و حتی به صراحت ابراز داشت که چین را نمی‌توان به میز مذاکره آورد.

بیلینگزلیا چین را متهم به بالیدن و به رخ کشیدن زرادخانۀ هسته ئی در حال رشد چین  برای ترسانیدن ایالات متحدۀ آمریکا و متحدانش  کرد و این بالیدن و به رخ کشیدن را رفتار غیر مسؤلانه و خطرناک توصیف کرد.

اطلاعات آمریکا بر این نتیجه رسیده است که چین در بین دوبرابر شدن زراد خانۀ هسته ئی خود قرار دارد ، چیزی که ادراۀ ترامپ را ناراحت ساخت این است که چین در رقابت با ایالات متحدۀ آمریکا قدم هایش را به جلو می گذارد و اماچین محدودیت‌های آغاز نو کاهش سلاح های هستوی New START را رد می کند.

باید متذکر شد که according to Washington-based Arms control Association مطابق انجمن کنترول تسلیحات مستقر در واشنگتن، ایالات متحدۀ آمریکا و روسیه هر کدام زیاده از 6000 nuclear warheads یا کلاهک هستوی در 2019 دارند ، در حالیکه چین 290 nuclear warheads یا کلاهک هستوی دارد .

مطابق به معلومات دقیق گروه تحقیقاتی ، فرانسه 300 و انگلستان 200 کلاهک های اتمی nuclear warheads را دارا اند در حالیکه هند ، پاکستان ، اسرائیل و کوریای شمالی دارای زراد خانه‌های کوچک اتمی اند.

https://www.pakistantoday.com.pk/2020/06/10/us-and-russia-to-resume-nuclear-talks-but-china-casts-cloud/

4 ـ مناسبات رقابتی ایالات متحدۀ آمریکا و چین و چشم انداز یک جنگ سرد:

پاشانی و واگرائی روابط بین ایالات متحدۀ آمریکا و چین جهان را در آستانۀ شبیه جنگ سرد قرار داده است .

این تنش روابط بین آمریکا و چین در گزارش انستیتیوت ملی چین برای مطالعات دریای جنوبی چین به وضاحت انعکاس یافته است .

https://asiatimes.com/2020/06/how-cold-war-with-china-will-affect-americans/

https://asiatimes.com/2020/06/china-and-the-us-on-a-conflict-collision-course/

با در نظر داشت طرح اقتصادی چین بنام Belt Road Initiative ( BRI ) جایگاه چین در تحقق اوراسیا مطابق به استنتاجات کارگانف Sergei Karganov ، نظرات استیف بانون Steve Bannon استراتیژیست اسبق کاخ سفید در ادارۀ دونالد ترامپ ، اهمیت ستراتیژیک اندو پسیفیک Indo- Pacific برای ایالات متحدۀ آمریکا و ادعای مالکیت 90 در صدی چین در دریای جنوبی چین و تقابل کشور های ASEAN در برابر ادعا های مالکانۀ چین در دریای جنوبی چین و حمایت ایالات متحدۀ آمریکا از مضعگیری کشور های گروپ ASEAN ، برجسته شدن بیش از بیش کشور های حاشیۀ خلیج فارس ، قرارداد ایران و چین ، و رزمایش و تمرینات نیرو های دریائی ایالات متحدۀ آمریکا و چین در دریای جنوبی چین ، دریای شرقی چین و دریای زرد ، دانشمندان و تحلیلگران و سیاست مداران به این نتیجه رسیده‌اند که بین آمریکا وچین دور یک خصومت شدید و رقابت به شکل یک جنگ سرد شکل گرفته است که فقط در حد پایین از جنگ مسلحانه است.

در این رابطه سخنان استیف بانون تأمل برانگیز است که باید به آن توجه شود:

Steve Bannon ستراتیژیست ارشد سابق در کاخ سفید و CEO درمبارزات انتخاباتی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2016 ، معتقد است که چین در فوکس مرکزی در انتخابات ریاست جمهوری آئندۀ آمریکا قرار خواهد داشت.

و در این انتخابات نیز توصیۀ بانون به دونالد ترامپ این است که باید بر چین ترکیز کند یعنی بر موضعگیری حزب کمونیست چین تمرکز شود که بانون آنرا جنگ بر ضد ایالات متحدۀ آمریکا خواند.

وی حزب کمونیست چین را مسؤلpandemic Covid 19 همه گیری و شیوع بیماری کرونا ویروس و پیامد های اقتصادی آن دانست و به این استنتاج رسیده بود که توافق و تراضی با چین که ابر قدرتی در حال ظهور است ، محلی از اعراب ندارد.

بانون این مرام را در نظر داشت که در جهت سرنگونی حاکمیت حزب کمونیست چین ، به مردم چین کمک کند و توصیه اش در این مورد به مردم چین این بود که مدل حاکمیتی را که خود مردم می‌خواهندself-styled government-in-the-wings را که منظورش دولت فدرال چین Federal State بود ، تحقق بخشند.

این ستراتیژیست معتقد است که قرن 21 قرن آسیا است ، قرن اوقیانوس آرام است و می‌گوید که به همین دلیل در جوانی ترک خانه کرده است و به ناوگان اوقیانوس آرام پیوسته است و می‌گوید که علاقۀ زیاد به آسیا و اوقیانوس آرام داشته است. بانون حاکمیت چین را حاکمیتی می‌داند که عدۀ از افراد گانگستر آنرا رهبری می کنند.

تصمیم بیجینگ Beijing برای تحت فشار قراردادن هنگ کنگHong Kong ایجاد تنشی را کرد که ذهنیت استنباط جنگ سرد بین آمریکا و چین را سبب شود و این همان چیزی است که روزنامۀ نیویارک تایمز New York Times با در نظر داشت در مواضع متضاد برسر تجارت ، اختلافات در عرصۀ فناوری و مسؤلیت اتشار وایروس کرونا یا Covid19 به آن پرداخته است.

دونالد ترامپ تهدید کرد که رابطۀ مخصوص اقتصادی city-state را با آمریکا مختومه اعلان خواهد کرد ، در همین حال دیموکرات ها و جمهوری خواهان در همکاری با همدیگر ترتیب تحریم ها شدیدی علیه چین را می دادند.

باید اذعان کرد که شرایط جنگ سرد بعد از جنگ جهانی دوم فرق می‌کند و در شرایط کنونی باوجود تلخ کامی روابط بین آمریکا و چین ، آنها تصمیم دارند که روابط تجاری ، علمی و آموزشی شانرا حفظ کنند و قطع این روابط فقط در حد تهدید باقی‌مانده است زیرا آمریکا و چین روابط درهم تنیده دارند و بخصوص در عرصۀ اقتصاد.

طبیعی است که مجازات چین ، تبعاتی اندکی برای امریکائی ها نیز دارد و بر زندگی امریکائی ها تأثیر می گذارد.

باید خاطر نشان کرد و توجه بر پیشنهادی کرد که توسط اعضای عالی رتبۀ اکثریت و اقلیت در کمیتۀ خدمات نیرو های مسلح سنای آمریکا جیم اینهوف Jim Inhofe دیموکرات و جک رید Jack Reed جمهوری خواه ، ارائه شد ، برای تأمین بودیجۀ « ابتکار بازدارندگی اوقیانوس آرام Pacific Deterrence Initiative » در حد چند میلیارد دالر با هدف تقویت نیروهای امریکائی در آسیا ترتیب و ارائه شد.

آن‌ها گفتند که این تلاشی است که سیگنال قوی به حزب کمونیست چین خواهد بود این را به اثبات خواهد رسانید که ملت آمریکا در دفاع از منافع آمریکا در اندو پسیفیک Indo-Pacific متعهد است.

چنین استنباط شده است که هدف جئوپالیتیکل Geo-political aim چین بیرون راندن ایالات متحده از بحرالکاهل غربی یا western Pacific و به ذریعۀ استعمال نیرو های مسلح تأمین اتحاد با تایوان در شکل cross-Strait unification.

برای مقابله با هدف چین در شکل جئوپالیتیکل بودیجۀ با جزئیات آتی به مشاهده می رسد:

الف ـ 3.9 بلیون دالر برای یک زیر دریائی دیگر بنام ویرجینا کلاس Virgina-Class Submarine ( این اضافه بر4.7 بلیون دالر است که برای چنین زیر دریائی در بودیجۀ 2021 پنتاگون پیشنهاد شده است.

ب ـ 3 بلیون دالر برای یکی دیگر از گرانترین سیستم‌های تسلیحاتی در تاریخ ، جنگنده های F-35 Jet.

این اضافه بر 4.6 بلیون دالر است که در همان بودیجه برای 48 فروند آن‌ها درخواست شده بود.

https://asiatimes.com/2020/06/bannon-tells-at-us-election-is-all-about-china/

دراین اواخر اقدام‌های چین در اندو پسیفیک Indo- Pacific در جهت منافع اش محسوس و ملموس است .

در 4 جون 2020 هند و استرالیا یک همکاری گستردۀ ستراتیژیک Comprehensive Strategic Partnership را به نام « چشم انداز مشترک همکاری دریائی در اندو پسیفیک Indo- Pacific و توافق نامۀ حمایت لجستیک دو‌طرفه, Shared Vision for Maritime in the Indo-Pacific and a Mutual Logistic Support Agreement »اعلام کردند تا تحرک نیرو هایشان را ازدیاد بخشند. با چنین پیمان ها امکان این می‌رود که استرالیا در تمرینات سالانۀ نظامی نیرو های دریائی مالابارMalabar اشتراک خواهد ورزید، تمرینات نظامی نیرو های دریائی در مالابار Malabar تمریناتی اند که طی شش 6 سال گذشته به اشتراک ایالات متحدۀ آمریکا ، هند و ژاپن برگزار می گردند. استرالیا آخرین بار که شرکت کرد در سال 2007 بود.

چشم انداز مشترک هند و استرالیا اینگونه تنظیم شده است که : « هند و استرالیا علاقۀ پایدار به یک منطقۀ آزاد ، باز ،فراگیر و مبتنی بر قانون در اندو پسیفیک Indo-Pacific دارد .

هند و استرالیا دیدگاه واحد و علاقۀ همسان در جهت آزادی کشتی رانی و پرواز هواپیما ها ، برقراری و حفظ خطوط دریائی باز ، ایمن و کارآ ، در منطقۀ اندو پسیفیک Indo-Pacific دارند تا حمل و نقل و ارتباطات مطمئین صورت گیرند.

https://asiatimes.com/2020/06/chinas-drive-for-hegemony-meets-resistance/

تحرکات چین در دریای جنوبی چین  ، فلیپین را در یک رویکرد واقعگرایانۀ سیاسی واداشت تا بار دیگر دست دوستی آمریکا را فشار دهد و به آغوش سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا باز گردد و در آن برایش جای آمن تدارک ببیند.

رئیس جمهور فلیپین رودریگو دوترته Rodrigo Duterte تلاش می‌کرد تا وابستگی های استراتیژیک با آمریکا را تقلیل بخشد اما حرکات چین در دریای جنوبی چین مانع این تلاش‌ها شد و باردیگر Rodrigo Duterte بر روابط خود با ایالات متحدۀ آمریکا ترکیز کرد و آنرا یک ضرورت استراتیژیک در نظر گرفت.

در این رابطه که متصل با به تعلیق در آوردن تصمیم بر مختومه اعلان شدن توافق نامۀ نیرو های بازدید کننده VFA , Visiting Force Agreement پیمانی که چارچوب قانونی فعالیت‌های نظامی آمریکا را در فلیپین فراهم می‌کند ، گفتگوی آشتی جویانۀ مارک اسپر Mark Esper وزیر دفاع آمریکا با همتای فلیپینی اش دلفین لورنزانا Delfin Lrenzana قابل عطف است و تثبیت حضور ستراتیژیک آمریکا در منطقه است.

در یک مکالمۀ تیلفونی در 12 جون 2020 وزیر دفاع آمریکا مارک اسپر در روز استقلال ملی فلیپین از تصمیم رئیس جمهوری فلیپین تشکری می‌کند و وعده حمایت و همکاری‌های آمریکا را به مردم فلیپین میدهد بخصوص در صورت تهیۀ واکسن کوید 19 ، وزیر دفاع آمریکا وعدۀ در اختیار قرار دادن واکسن کوید 19 را به مردم فلیپین داد.

وقتی که حرف لغو VFA بین آمریکا و فلسپین درمیان بود ، دریادار یا ادمیرال دویدسن Admiral Davidson رئیس فرماندهی نیروهای امریکائی در اندو پسیفیک the US indo-Pacific command chief صدا بلند کرد که قابلیت و توانائی پینتاگون Pentagon در کمک و مساعدت به اقدامات ضد تروریستی فلیپین و میندانائو و آموزش و کار با نیروهای مسلح فلیپینی ، در صورت لغو این پیمان به چالش مواچه خواهد شد.

رابطۀ ایالات متحدۀ آمریکا و فلیپین یک بحث امنیتی و حایز اهمیت در رابطه با منافع آمریکا و حضور آمریکا در آسیا است.

در این زمان تشویش و نگرانی از این بود که چین در دریای جنوب چین و در آبهای که فلیپین مدعی مالکیت آن است ، تحرکاتی را انجام داد و این تصور را بوجود آورد که چین می‌خواهد در شرایطی که کوید 19 بحران بوجود آورده است ، موقیعت خود را تثبت می کند.

خلاصه اینکه نفوذ خرندۀ چین به آبهای فلیپین و سیاست تهاجمی چین بر علیه کشور های کوچکتر که ادعای حق مالکیت در دریای جنوبی چین دارند ، فلیپین را دوباره متقاعد ساخت تا به دوستی ستزاتیژیک ایالات متحدۀ آمریکا ترکیز کند.

https://asiatimes.com/2020/06/chinas-sea-moves-drive-us-philippines-back-together/

فعالیت‌های وزارت خارجۀ فلیپین Philippine Department of Foreign Affairs (DFA) و دیپارتمنت انرژی فلپپین Philippine Department of Energy (DOE) اقداماتی را روی دست گرفته‌اند تا سبب شود که رئیس جمهوری فلیپین دستور کار بر جستجوی انرژی را در دریای از سر صادر کند. این به این معنی است که در بستر دریا ادعای مالکیت دارد که این خود یک تقابل با چین محسوب می شود.

و این فعالیت‌های فلیپین جای واضح ضرورت ستراتیژیک ایالات متحدۀ آمریکا را در سیاست منطقه نشان میدهد که از اهمیت اساسی در سیاست خارجی هردو کشور برخوردار است.

قابل ذکر است که ناحیۀ Reed Bank area واقع در شمال شرقی جزائر Spartly سپارتلی که دارای ذخایر نفت و گاز دست ناخورده است ، چین و مانیلا ادعای مالکیت بر آن را دارند.

دوترته برای رفع تنش طرح مالکیت مشترک منابع ناحیۀ Reed Bank area را از طریق پروژه های تفحصاتی به چین پیشنهاد داد

اما انکشاف حالات چنان نشان میدهد که در شرایط کنونی مانیلا در صدد رویا روئی با چین است.

تایوان نیز یکی از نقاط داغ در روابط آمریکا و چین قرار دارد .

https://asiatimes.com/2020/06/philippines-challenging-china-in-south-china-sea/

پس از به اجراء در آمدن قوانین سخت و سفت به صورت یک اجرای سریع و قدرتمند در هانگ کنگ به صورت یک احتمال قوی در اقدام بعدی چین تایوان در تیرس قرار گرفت.

نقض حریم هوائی تایوان توسط جنگده های چین بار ها اتفاق افتاد و برنامه‌ریزی شده بود که در ماه اگست 2020 رزمایش وسیع ارتش آزادی بخش یا People Liberation Army ( PLA) در شکل شبیه سازی حمله بر جزایر تایوان تدارک ببیند.

در پاسخ به این تحرکات نظامی نیرو های مسلح چین ، نیرو های دفاعی و مسلح تایوان در 2 جون ، در سواحل غربی تایوان تمرین شلیک وسیع را انجام دادند. تایوان در این تمرینات از تجهیزات آمریکائی ارتش خود چون هلیکوپتر های آپاچی Apache Attack Helicopters و F16 V Jetfighters کار گرفت.

چین تایوان را هشدار داد تا از آشوبگران هانگ کانگ حمایت نکند و نه به آن‌ها پناه بدهد.و هم چنان چین ادارۀ رئیس جمهوری تایوان تسای اینگ Tsai Ing -Wen را متهم به توطئۀ جدائی طلبانه کرد و از گزینه های نظامی بر سر میز نیز تذکر داد.

حالات هانگ کانگ و موضعگیری تایوان در قبال هانگ کانگ ، این کشور جزیره را در تقابل و تصادم با چین قرار داده است و این موضعگیری این بود که به صورت مشخص رئیس جمهوری تایوان در 30 جون 2020 قانون جدید امنیتی بیجنگ Beijing را نقض خود مختاری هنگ کنگ توصیف کرد .

https://asiatimes.com/2020/07/china-taiwan-on-collision-course-over-hong-kong/

آمریکا حامی موضعگیری انجمن ملل جنوب شرقی آسیا است و این موضعگیری است که به چین اجازه نمی‌دهد که دریای جنوبی چین را به عنوان امپراطوری دریائی خود تحت سیطرۀ خود داشته باشد .

اصرار رهبران ASEAN این است که منازعۀ دریای جنوبی چین South China Sea Dispute (SCSD) از طریق قوانین بین‌المللی باید حل و فصل شود و این موضعگیری را ایالات متحده حمایت و پشتیبانی می کند.

خلاصه اینکه به چین اجازه داده نمی‌شود که دریای جنوبی چین را امپراطوری دریائی خود بداند.

صدور اعلامیۀ سی و ششمین 36thاجلاس سران ASEAN بر پیچیده بودن و وخامت اوضاع در دریای جنوبی چین ترکیز کرد.

رهبران ASEAN بر استمرار و ارتقاء صلح ، امنیت ، تحفظ ، ثبات و آزادی کشتی رانی و پرواز ها بر فراز دریای جنوبی چین وبر بالا دستی قوانین بین‌المللی از جمله قانون UNCLOS 1982 در دریای جنوبی چین ترکیز و تأکید کردند.

اکثریت جزایر دریای جنوبی چین از طرف چین کنترول می‌شود هم چنان ممالک دیگر چون ویتنام ، کامبوج ، برونای ، و فلیپین ادعای مالکیت بر برخی چزائر دریای جنوبی چین دارند که اعضای ASEAN اند.

مالزی ، اندونیزیا و تایوان هم در منطقۀ دریائی باچین اختلاف دارند.

https://nation.com.pk/29-Jun-2020/south-china-sea-disputes-must-be-resolved-in-line-with-international-law-pompeo

همان‌طور که ریم لند Rim land که مرکز آن خلیج فارس و کشور های حاشیۀ خلیج فارس است در سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا در زمان جنگ سرد بین غرب و شرق برجسته بود ، در زمان کنونی زمانی که رقابت آمریکا و چین به گونۀ جنگ سرد فهم می‌شود ، نیز برای ایالات متحده اهمیت ستراتیژیک دارد.

استراتیژیست های امریکائی بر رقابت آمریکا با چین اهمیت بسزای قائل اند و از این جهت است که بر اهمیت کشور های خلیج در سیاست خارجی آمریکا افزوده شده می‌رود گرچه هم‌زمان توجه ایالات متحدۀ آمریکا به اندو پسیفیک Indo-Pacific بوده است اما هردو اهتمام در یک بافت ستراتیژیک تنظیم شده اند.. این توجه بر حوزۀ خلیج فارس ، این بار نه بر اساس تیل و نفت است بلکه از لحاظ جئوستراتیيیک و جئوپالیتیک برای تداوم حضور آمریکا در اندو پسیفیک Indo-Pacific اهمیت دارند.

بنابرین از اهمیت ستراتیژیک تنگۀ هرمز و تنگۀ باب المندب Hormuz and Bab-el-Mandeb نه تنها که کاسته نشده است بلکه افزوده شده است زیرا با اشراف برین دو تنگه قابلیت بهتر کنترول منطقه را می‌توان دارا بود و در برابر کترول قدرت رقیب مقابله کرد و یا کنترول قدرت رقیب را بی اثر کرد.

در ماه مارچ 2019 طی قراردادی بین آمریکا و عمان ، نیرو های دریائی آمریکا اجازه کسب کردند تا به بندر های دکم و سلاله DUQM and SALALAH دسترسی داشته باشند و این‌ها بنادری اند که در دریای عرب قرار دارند که به حیث نقاط مهم بین پایگاه دریائی چین در جیبوتی Chaina navel base in Djibouti و بندر گوادر پاکستان Pakistani Port of Gwadar که چین سهام دار عمدۀ آن است ، عمل می کنند.

این به این معنی است که عمان در بازی رقابت بین قدرت‌های بزرگ در بحر هند جایگاه ستراتیژیک دارد.

آمریکا به نفت خلیج فارس بیش از این احتیاج ندارد و اما چین به این نفت محتاج است و حدود 44 درصد نفت چین از حوزۀ خلیج فارس تأمین می‌شود و استقرار نظامی ایالات متحدۀ آمریکا در خاورمیانه این امکان را برای آمریکا میدهد که در صورت نیاز دسترسی چین را به نفت خلیج فارس به چالش بکشد و اقتصاد چین را به مشکل مواجه سازد.

https://nation.com.pk/29-Jun-2020/south-china-sea-disputes-must-be-resolved-in-line-with-international-law-pompeo

در تابستان امسال یعنی 2020 روابط چین و اسرائیل سرخط خبر ها را بخود اختصاص داد و این در حالی است که ستراتیژیست ها به این می‌اندیشند که آزمایش توانائی های رقابت آمیز بین ایالات متحدۀ آمریکا و چین در خلیج فارس و خاور میانه است همانطور که انقباض عضلات همدیگر را در اندو پسیفیک و دریای جنوبی چین Indo-Pacific and South China Sea به همدیگر نشان میدهند.

رهبران اسرائیل به روابط با چین اهمیت کمتر از روابط ستراتیژیک با ایالات متحدۀ آمریکا قائل اند و هیچ‌گاه روابط اسرائیل با چین و آمریکا در همترازی نیستند . روابط چین و اسرائیل در عرصۀ تجارت است در حالیکه روابط ایالات متحدۀ آمریکا و اسرائیل ستراتیژیک ، امنیتی و همه جانبه است.

این نکته قابل عطف است که مدیریت بندر حیفا Haifa سال آئنده به چین واگذار می‌شود و هم‌اکنون در بندر حیفا ناوگان ششم ایالات متحدۀ آمریکا US Sixth Fleet مستقر است .

ستراتیژی ایالات متحدۀ آمریکا در منطقۀ خلیج برین متمرکز است که روابط ممالک خلیج با چین در یک حد محدود باشد.

فعالیت ناوگان پنجم ایالات متحدۀ آمریکا Fifth Fleet of US Navy در خارج از بحرین و میزبانی CENTCOM سنت کام مقر های رو به جلو فرماندهی مرکزی ارتش ایالات متحدۀ آمریکا نشانی از اهمیت ستراتیژیک خلیج فارس در سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا است.

https://asiatimes.com/2020/06/gulf-states-caught-in-middle-of-us-china-rivalry/

در این روز ها رابطه و قرار داد اقتصادی بین ایران و چین برای یک دور دراز مدت تیتر روزنامه‌ها را بخود اختصاص داده است که در صورت عملی شدن آن تغییرات جدی را از لحاظ جئواکونومیک geo-economics ، جئوپالیتیک geo-politics را درپی خواهد داشت .

قرار است بین چین و ایران مذاکرات به طرف یک قرارداد اقتصادی 25 ساله منتهی شود.

چین بازار خوبی برای نفت خام ایران است .

این معامله که بنام نقشۀ راه بین ایران و چین است از زمان احمدی نژاد به صورت بالقوه در سیاست خارجی ایرام تثبیت شد و در سال 2016 در اثنای سفر رئیس جمهوری چین ابراز شد.

https://www.dawn.com/news/1567305/iran-negotiating-strategic-accord-with-china

چین بر اساس یک قرار داد 25 ساله که بالغ بر 400 بلیون دالر می‌شود بین ایران و چین ، در ایران سرمایه‌گذاری کند بخصوص در بخش انرژی زیرا این بخش به شدت نیازمند سرمایه‌گذاری است تا صنعت نفت نوسازی و بازسازی شود و این بخش که شامل چاه ها ، پالایشگاه ها یا تصفیه خانه‌ها و زیر بنا های دیگر است ، نیاز حدود 150 ملیارد دالر را دارد .

این قرارداد سبب می‌شود که بندر تجارتی چابهار نیز توسط چینی‌ها اداره شود.

یک همکاری منطقه ئی اقتصادی بین ایران و پاکستان بر محور چین در حال شکل گرفتن است که افغانستان را نیز در بر می گیرد.

https://asiatimes.com/2020/07/china-iran-deal-eyes-a-future-decoupled-from-us/

در حال و هوای چنین قرار داد بین ایران و چین ، بر اثر کم کاری و یا عدم تمایل هند در نتیجۀ تحریم های وضع شده آمریکا بر ایران ،ایران تصمیم بر این گرفت که از ساخت 628 کیلو متر خط راه آهن از بندر چابهار به زاهدان که در امتداد مرز افغانستان قرار دارد که در ماه مه 2016 بین ایران و هند به امضاء رسیده بود ، هند را بی دخل سازد.

توافق و به امضاء رسیدن این بخش بین ایران و هند که مربوط به ساخت 628 کلیومتر راه آهن از چابهار به زاهدان است در حاشیۀ توافق سه جانبه بین هند ، ایران و افغانستان تنظیم شده بود.و به حیث یک دهلیز تجارتی در نقل و انتقال کالا بین هند و افغانستان تعریف شده بود.

https://tribune.com.pk/story/2254865/iran-drops-india-in-key-rail-project-citing-delays

تمرینات نظامی ایالات متحدۀ آمریکا و چین در آب‌های دریای جنوبی به صورت همزمان تقابل جدی به حساب می آید.

نیروی دریائی ایالات متحدۀ آمریکا به تاریخ 4 جون 2020 دو ناو هواپیما بر بنام های USS Ronald Reagan و USS Nimitz را به دریای جنوبی چین فرستاد.

ایالات متحدۀ آمریکا که این تمرینات در دریای جنوبی چین را بنام Dual-carrier Operations می‌خواند و از سال 2014 آغاز شده است در جهت تحفظ اندوپسیفیک باز و آزاد in support free and open Indo-Pacific می داند.

همزمان با حضور ناو های جنگی ایالات متحده آمریکا در دریای جنوبی چین ، چین هم با حضور جدید ترین کشتی‌های جنگی اش و ناوشکن های هدایت شونده موشکی ویرانگر Type 052D guided-missile destroyers و ناوچه های موشکی هدایت شونده Type 054A guided-missile frigates ، تمرینات نظامی را در دریای جنوبی چین ، دریای چین شرقی و دریای زرد  با نشان دادن توان رزمایشی به نمایش گذاشت.

نیرو های مسلح چین یا PLA در حال آزمایش موشک های موسوم به قاتل ناو هواپیمابر aircraft carrier Killer در نوعیت های DF-21D and DF-26 missiles ، است که توانائی هدف قرار دادن بزرگترین کشتی‌های جنگی آمریکا را از سواحل چین دارا اند.

اعلامیه رسمی چین در انجام این تمرینات این بود که این تمرینات برنامۀ دفاعی از تمامیت ارضی و حفاظت از حاکمیت چین است و به این منظور راه اندازی شده‌اند و هیچ کشوری را هدف قرار نمی دهد.

چین منتقد حضور نظامی آمریکا در دریای جنوبی چین است و آنرا عامل بی ثباتی منطقه میداند.

متخصصین نظامی چین از توانائی نظارتی ارتش چین بر تمرینات نظامی آمریکا تذکر دادند و ترکیز می‌کنند که چین همچنان توانائی آنرا دارد که اقدامات نظارتی آمریکا را بی اثر کند.

هم چنان ایالات متحدۀ آمریکا بر تمرینات نظامی چین در منطقه اعتراض کرد و آنرا تلاش برای بی ثباتی در منطقه توصیف کرد.

https://asiatimes.com/2020/07/us-china-inch-closer-towards-a-conflict-at-sea/

تاریخ 1 جولای 2020 آغاز تمرینات زمینی و آبی ارتش چین در دریای جنوبی چین بود . این تمرینات در منطقۀ جنوب شرق Hainan و بخش‌های از جزایر پاراسل Paracel تحت سیطرۀ چین اما مورد ادعای ویتنام یعنی در منطقۀ که temporary maritime exclusion zone (MEZ) یا منطقۀ استثنائی مؤقت دریائی اعلام شده است ، انعقاد یافت.

https://asiatimes.com/2020/07/reaction-to-chinas-military-exercises-hypocritical/

در حال حاضر ایالات متحدۀ آمریکا و ویتنام روابط دوستانۀ خوبی دارند و از لحاظ اقتصادی آمریکا شریک برجستۀ ویتنام که در همسایگی چین قرار دارد، محسوب می شود .

تجارت آمریکا با ویتنام از حدود 400 ملیون دالر در سال 1994 به 77 میلیارد دالر افزایش را در سال گذشته شاهد است و قابل یاد آوری است که در 5 ماه اول امسال یعنی 2020 افزایش 8 در صد نیز برجسته به نظر می رسد.

برنامه این است که تجارت با ویتنام باید افزایش یابد تا وابستگی ویتنام به چین کاهش یابد.

مخالفت ویتنام در برابر توسعه طلبی چین بخصوص در دریای جنوبی چین، جایگاه بلند دوستی در سیاست خارجۀ ایالات متحدۀ آمریکا دریافت میدارد . منظور نظر آمریکا یک ویتنام قوی از لحاظ اقتصادی است تا در برابرتوسعه طلبی های چین بایستد. در برنامۀ کمک‌های هزینۀ نظامی 6.9 میلیارد دالر که به متحدان آسیائی ایالات متحدۀ آمریکا اختصاص می‌یابد ، تایوان و ویتنام نیز برجسته و چشمگیر اند.

ویتنام از حضور نیروهای دریائی ایالات متحدۀ آمریکا در دریای جنوبی چین راضی و خوشحال است و آنرا به نفع خود می‌داند و در آئنده نیز ویتنام از کشتی‌های نیروی دریائی ایالات متحدۀ آمریکا استقبال شایانی خواهد کرد.

https://asiatimes.com/2020/07/us-vietnam-ties-have-never-been-better/

وزیر خارجۀ آمریکا مایک پمیئو Mike Pompeo از فلیپین و ویتنام در برابر رزمایش تحرک آمیز نظامی چین در دریای جنوبی چین، حمایت کرد . پمپیئو این رزمایش چین را بسیار تحریک آمیز توصیف کرد و مخالفت ایالات متحدۀ آمریکا را بر ادعا های غیر قانونی چین ابراز داشت.

اهمیت دریای جنوبی چین :

این دریا یک عبورگاه و یک گذرگاۀ مهم است که بخش قابل توجهی از حمل و نقل کالا های تجارتی جهان است که با برونای ، کامبودیا ، چین ، اندونیزیا ،مالیزیا ، فلیپین ، سنگاپور ، تایوان ، تایلند و ویتنام هم مرز است.

سالانه در حدود 5.3 تریلیون دالر ارزش تجارتی حاصل دریای جنوبی چین محاسبه شده است ، 1.2 تریلیون دالر از حساب مجموع ، سهم تجارتی با ایالات متحدۀ آمریکا است .

ادعای چین بربخش بزرگ دریای جنوبی چین است که 3.5 ملیون مترمربع را در این ادعا به خود تخصیص میدهد یعنی تقریباً 90 درصد را ادعا دارد.

https://nation.com.pk/04-Jul-2020/us-backs-philippines-vietnam-over-china-s-sea-actions

تنش وقتی در منطقۀ دریائی دریای جنوبی چین رونما شد که وزارت امور خارجۀ ایالات متحدۀ آمریکا بر همه ادعا ها و فعالیت‌های چین در دریای جنوبی چین صحه نمی‌گذارد و آن‌ها را رد می‌کند و این عدم قبول و رد کردن را مبتنی بر قانون میداند.و پنتاگون بر قدرت نظامی اش در منطقه می افزاید تا از سیطرۀ قدرت مند چین در دریای جنوبی چین جلوگیری کند.

https://asiatimes.com/2020/07/us-picks-a-fight-with-china-in-south

-china-sea/

استنتاج پایانی یا conclusion:

طوریکه دیده می‌شود فاکت های واضح بیان میدارند که توجۀ ایالات متحدۀ به طرف بحرکاهل و اندو پسیفیک Indo-Pacific  است چون بین ایالات متحدۀ آمریکا و چین در آن خطه رقابت جدی و حیاتی در جریان است و از طرف دیگر ایالات متحده  برای حفظ سیطره اش بر خلیج فارس در رابطه با امنیت و منافع آمریکا با در نظر داشت رقابت با چین ،به پاکستان نیاز ستراتیژیک دارد زیرا روابط اقتصادی پاکستان با چین و روابط روبه گسترش پاکستان با روسیه ، پس از آنکه هند بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و 11 سپتامبر 2001 در سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا اهمیت ستراتیژیک دریافت می‌کند ، این نگرانی را بوجود می‌آورد که در صورت بی‌اهمیت سازی بیش از حد پاکستان در سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا و سقوط کامل آن به دامن مناسبات خارجی روسیه و اقتصادی چین ، احتمال خطر بالقوه بوجود می‌آید که از طریق بندر گوادر سیطرۀ آمریکا در خلیج فارس به چالش کشیده شود.

پاکستان که در رابطۀ تناگاتنگ با طالبان افغانستانی قرار دارند و در بخش فعالیت های اقتصادی پاکستان در منطقه بخصوص در افغانستان جایگاه مشخص و تعریف شده دارند ، ایالات متحدۀ آمریکا بر دوستی پاکستان برای امنیت ساحۀ نفوذش بار دیگر ترکیز می‌کند و با تراضی پاکستان و همکاری پاکستان ، صلح در افغانستان و با اشتراک طالبان طرح ریخته می‌شود و این صلح در ستراتیژی منطقه ئی ایالات متحدۀ آمریکا و پاکستان یک صلح تعریف شده است که در منافع اقتصادی منطقه و امنیت منطقه جایگاه خاص خود را دارد.

روسیه و چین از این جهت دغدغه های امنیتی ندارند که طالبان در همسوی با سیاست پاکستان نه تنها اینکه دست به عمل‌کرد های خصمانه بر ضد روسیه و چین نمی زنند بلکه عاملی خواهند بود که گسترش خشونت های مسلحانه و ویرانگر را به طرف قلمرو اقتصادی و سیاسی و نظامی روسیه و چین سد می سازند.

خلاصه اینکه گام های ابتدائی صلح در افغانستان به صورت عملی در سال 2015 کذاشته شد تا اینکه به تفاهمنامه و یا قرارداد 29.02.2020 بین ایالات متحدۀ آمریکا و طالبان منجر شد.

برای درک بهتر این صلح که در ستیج نهائی اش در مذاکرات بین الافغانی در دوحه انتظار چوکات بندی قانوی را می‌کشد ، عطف توجه به اقدام‌های ابتدائی عملی سال 2015 در سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا و روابط ایالات متحدۀ آمریکا با پاکستان و هند داشته باشیم.

صلح در افغانستان ظهور مجدد پاکستان به حیث یک بازیگر فعال در ارفاق با حفظ منافع ایالات متحدۀ آمریکا در تحقق منافع خود در منطقه است .

نشانه‌های این ظهور مجدد پاکستان به عنوان یک بازیگر فعال و قدم‌های مؤثر در جهت صلح و تراضی در افغانستان از زمانی قابل مشاهده است که جنرال ژوزف دانفورد به عنوان نامزد رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در سنای امریکا حاضر می‌شود و از برنامه هایش صحبت می کند.

یکی از اساسی‌ترین لازمه های صلح تجزیه و تحلیل شناخت جنگ و شناخت عوامل جنگ جاری در افغانستان است و پرداختن به استراتیژی ایالات متحده آمریکا در این راستا اشد ضروری است ، استراتیژی که در بعد واگرائی اش نسبت به پاکستان پاکستان را مضطرب و اندیشناک ساخته است ، و در بعد همگرائی اش نسبت به پاکستان ، سبب دلگرمی و نشاط و بالندگی پاکستان در سیاست خارجی بوده است و در اینجا ضروری است تا حرف و حدیث از بعد همگرائی و ارفاق سیاسی ایالات متحدۀ آمریکا و پاکستان باشد تا موردی از همگرائی و ارفاق سیاسی ایالات متحدۀ آمریکا و پاکستان تذکر رود ، ارفاق و همگرائی سیاسی که سیاست مداران پاکستانی از آن چشم داشت عظیمی را انتظار دارند بخصوص در مورد صلح در افغانستان.

آنگاه که ژنرال ژوزف.اف.دونفوردGen Joseph F. Dunford Jr ، جنرالی که سمت ریاست تفنگداران نیروی دریائی ایالات متحدۀ آمریکا را عهده دار بود و برای ریاست ستاد ارتش نامزد شده بود تا پس از تائید سنای آمریکا با کنار رقتن جنرال Gen Martin E. Dempseyجانشین Gen Martin E. Dempseyمی‌شد ، باور مند به این بود که همکاری‌های ایالات متحدۀ آمریکا و پاکستان می‌توانند که در افغانستان صلح و ثبات را تضمین کنند.

در طول جلسۀ طولانی سه ساعته، در کمیتۀ نیرو های مسلح سنای امریکا ، قانون گذاران اعضای سناعلاقۀ زیاد به آئندۀ روابط امریکا و پاکستان نشان دادند.

ژنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrبه مجلس سنای آمریکا اطمینان داد که ایالات متحدۀ آمریکا و ائتلاف تحت رهبری آن و دولت افغانستان ، تلاش‌های توسعه جویانۀ داعش را در منطقه افغانستان و پاکستان )به دقت تحت نظرخواهند داشت و در یک همکاری نزدیک در جهت جلوگیری از گسترش داعش در منطقه قرارخواهند گرفت .

از اظهارات ژنرال دونفورد Gen Joseph F. Dunford Jrاین بود که شرکای منطقه ای نقش مهمی دارند تا آنرا برای تضمین یک افغانستان با ثبات و دیموکراتیک بازی کنند اوگفته بود که روابط قوی و مستحکم میان افغانستان و پاکستان را تشویق کرده‌ایم و همچنان از رضایت‌بخش بودن تلاش‌های دو جانبۀ افغانستان و پاکستان در مورد نگرانی‌های امنیتی ابراز داشته بودزمینه‌های مورد علاقۀ مختلف و متفاوت با پاکستان که شامل دیدگاه‌های بر استفاده از پروکسی و اهمیت یک رابطۀ مثبت و با ثبات بین پاکستان و هند ، از اظهارات ژنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrبود.

از نظر ژنرال دونفورد Gen Joseph F. Dunford Jr، روابط آمریکا و پاکستان ، بطور کلی روابط اساسی برای امنیت ملی آمریکا است پس بر ین اساس آمریکا ضرورت خواهد داشت که با پاکستان در جهت شکست سازمان القاعده و دیگر سازمان های تروریستی همکاری کند و ثبات در پاکستان را حمایه کند تا به یک صلح دوامدار در افغانستان بانجامد.

ژنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrتذکر داده بود که در صورت تأئید ، به برسی خصوصیت‌ها و ویژگی‌های رابطه بر اساس ارزیابی هایش، دلبستگی های آمریکا با پاکستان و از اهمیت پاکستان در دست یابی اهداف امریکا ، ادامه خواهد داد.

ژنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrاز ادامۀ ارزیابی مؤثریت همکاری‌های نظامی بین آمریکا و پاکستان اظهاراتی داشت تا با همکاری پاکستان در کار باهمی با پاکستان ، شناسائی راه‌های در بلند بردن ثبات در منطقه مؤثر .باشد.

http://www.dawn.com/news/1193686/us-general-explains-key-american-interests-in-pakistan

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *


2 + = 11