تفسیر و تأویل

نویسنده و مترجم : عبدالبصیر صهیب صدیقی

مأخذ و منبع : تفسیر الکشاف  جلد اول

تاریخ انتشار : 08.10.2023

پرداختن به موضوع تفسیر و تأویل در فهم متون معتبر دین اسلام ( بخصوص قرآنکریم و احادیث و سنت مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم )از اهمیت اساسی و ویژه برخوردار است .

عدم تفکیک واژه‌های تفسیر و تأویل در مواردی که باید تفکیک شوند ، فهم را انسجام و دقت عاری می‌سازد پراگندگی ، پاشانی و ابهام را در فهم سبب می‌گردد.

با در نظر داشت تفکیک این دو لفظ یا واژه است که چگونه معانی تثبیت می‌شوند و یا هم تکثر و تنوع معانی محتمل در انطباق با متن رخ میدهند .

تفکیک این دو واژه این را ممکن می‌سازد که پویائی اندیشۀ تفکر اسلامی را در تنوع و تکثر برداشت‌ها و استنباطات که جواز آن‌ها را خود متن میدهد تبیت کرد و کثرتی که بر وحدت ابتناء دارد ، آنرا تثبیت کرد.

در این نوع رویکرد نه جزئیت سرکوب می‌شود و نه هم تنوع قربانی جزئیت می‌گردد . یعنی هم مراعات جزئیت و هم در نظر گرفتن تنوع و کثرت که بر جواز متن ابتناء دارد ، پویائی یا دینامیزم اندیشۀ اسلامی را تثبیت می کنند.

پس بهتر است که به این بحث ترکیز کنیم و اولین گام و قدم در این ترکیز بخث لغوی یا فیلولوژیک این دو واژه است و در قفاء ازآن بحث اصطلاحی این دو لغت برای فهمیدن ضروری و اساسی است.

معنی لغوی تفسیر: به معنی ایضاح و تبیین.

هر بیانیه و تفصیل جزئیات و بیرون آوردن معنی از ابهام یعنی کشف از پوشیدگی .

الفسر : بیان و آشکار ساختن یک امر پوشیده.

التفسیر : کشف مراد از لفظ مشکل.

تفسیر معنی عریان کردن را نیز در بر دارد .الکشف المادی محسوس و الکشف المعنوی المعقول.

التفسیر به معنی اصطلاحی:

علم به نزول آیات و شؤون آیات و قصص آنها و دلایل نزول آن‌ها و سپس ترتیب مکی و مدینه آنها و توضیح محکم و متشابه آنها و ناسخ و منسوخ آن‌ها ، خاص و عام آنها و مطلق و مقید و مجمل و و مفصل آنها و حلال و حرام آنها و اوامر و نواهی آنها و وعد و وعید آن‌ها و درس و عبرت و مانند آن‌ها و غیره.

«علمی است که در آن به جستجوی چگونگی بیان به الفاظ قرآنکریم ، معانی، احکام فردی وترکیبی و معانی آنها که حالت انشاء و اتمام آن را می رساند…» می‌پردازد . حاوی کاستی ها و ابهامات است.

تعریف الزرکشی از دو تعریف قبلی واضح تر است، چنان که می گوید:
«تفسیر : علمی که کتاب خدا را که بر محمد صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده است و معانی او را می فهمد و احکام و حکمت او را استخراج می کند و این را از علم زبان و صرف و نحو می گیرد تا بداند، فهم دلایل نزول، ناسخ و منسوخ».

تعاریف دیگری نیز وجود دارد غیر از آنچه ذکر کردیم و همگی متفق القول هستند که «علم تفسیر علمی است که اراده خداوند متعال را به قدر توان انسان جستجو می کند و شامل هر چیزی است که فهم معنا و روشن شدن و بیان آن را در بر می گیرد

معنی لغوی تأویل:

اصل آن از اول است و بازگشت به اول معنی میدهد.

به عبارۀ دیگر ارجاع کلام به معانی ممکن آن می باشد.

تأویل در اصطلاح:

اصطلاح تأویل در نزد سلف به دو معنی آمده است:

الف ـ تفسیر کلام و بیان معنی آن و به این صورت تفسیر و تأویل با هم مترادف اند.

ب ـ اصطلاح تأویل در مورد دوم همان است که در گفتار منظور است در صورتی که در گفتار درخواستی مد نظر است تفسیر آن همان عمل مورد درخواست است.

اگر خبری مطرح بحث است یعنی در رابطه با خبری مورد بحث است ، تفسیر آن همان است که در رابطه با شیئ گذارش می شود.

و بر این اساس:
تأویل در اینجا همان مطالبی است که درتداول آمده است، خواه گذشته باشد یا آینده ( بدون در نظر داشت زمان ). وقتی گفته می شود: «خورشید طلوع کرد»، تأویل آن همان طلوع آن است. به گفته ابن تیمیه: این زبان قرآن است که به آن نازل شده است. بر این اساس می توان به تمام صورت بندی های مندرج در قرآن کریم اشاره کرد. تأویل یعنی به معنای دوم.

و اما تأویل نزد متأخرین از اصولی ها و کلامی ها و غیره :

صرف لفظ از معنای راجع به معنای مرجوع یعنی اشاره به شواهد مرتبط با آن است و این تأویلی است که در اصول فقه و مسائل اختلاف از آن صحبت می کنند.

نگاه تفکیکی بر تفسیر و تأویل :

تفسیر عام تر از تأویل است. ترکیز در تفسیر بیرون آوردن معانی الفاظ است یعنی کشف معانی الفاظ از پوشیدگی است در حالیکه تأویل دریافت معانی است از یک واقعه در حد یک متن مثل تأویل الرویاء.

تأویل در کتاب‌های دینی وحیانی زیاده بکار رفته است در حالیکه لفظ تفسیر استعمال عام دارد.

کاربرد تفسیر بیشتر درمفردات کلمات است و تأویل بیشتر در گزاره و جملات ها به کار می رود.

تفسیر را هم می توان در الفاظ غریب (مانند البحیره و السائبه و الوصیله) به کار برد.

اما تأویل گاهی عام و گاهی خاص بکار می رود.

و اما تأویل : عموماً و گاه به طور خاص استعمال می شود، مانند «کفر» که گاهی در انکار و گاهی در نفی ذات باری به‌ خصوص و «ایمان» که در تصدیق مطلق و گاهی در تصدیق دین حق به کار می رود و یا در لفظ مشترک بین معانی مختلف، مشابه کلمه «وجد » که در جده ، وجد وجود به کار می رود.

تفسیر : شرح وضع و مقام لفظ اعم از واقعی یا استعاری مانند تفسیر صراط به طریق و الصیب به باران و التأویل : تفسیر باطن لفظ برگرفته از اولی که اشاره به نتیجه موضوع دارد.

تأویل بیان حقیقت آنچه مد نظر است ، می‌باشد و اما تفسیر بیان دلیل آنچه مدنظر است ، می‌باشد یعنی تفسیر آشکار کنندۀ دلیل است.

التأویل صرف یا تعبیر آیه آن طوریکه محتمل است و در حیطۀ معانی ممکن است ، است که با در نظر داشت ماقبل و مابعد ، یکسانی را ارائه دهد و با قرآن کریم و سنه در تخالف قرار نگیرد.

تفسير: بحث از دلايل نزول آيه و شأن و داستان آن است.

گفته شد: «تفسیر آن چیزی است که مربوط به روایت است، تأویل آن چیزی است که مربوط به علم است».

«…علم تفسیر ، علمی است که در آن از احوال کلام مجید الله تعالی بحث می‌شود یعنی وضاحت داده می‌شود ، بدین صورت که بر حسب ظرفیت انسان، مراد را بیان می کند و به دو قسمت تقسیم می شود».

تفسیر : عبارت از این است که جزء با نقل یا شنیدن و یا با مشاهده نزول و اسباب آن درک (فهم )نمی شود، پس تفسیر بر روایت ابتناء دارد .; به همین دلیل است که می گویند تعبیر متعلق به صحابه.

در اینجا کاملاً واضح است که سنت و احادیث مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم تعیین معنی می‌کنند و از تشتت معنی جلوگیری می‌کنند و امکان تحریف معنی را سد واقع می‌شوند یعنی سنت و احادیث مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم مقوم و ثبات معنی هستند و یا معنی را ثبات می بخشند.

و التأویل : عبارت از آن است که فهم بر قواعد عربی ابتناء دارد و بدون فهمیدن قواعد عربی ممکن نیست .

تأویل مربوط به دائرۀ علم لغات یعنی فیلولوژی Philologie و گرامر یا صرف و نحو لسان است . و از اینجا است که تأویل زیاده تر در عرصۀ فقاهت خود را واضح می‌سازد .

«این بدان جهت است که تفسیر یعنی: آشکار کردن و منکشف ساختن .

کشف مراد خداوند متعال چیزی نیست که بتوانیم به آن یقین داشته باشیم مگر اینکه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم یا برخی از یارانش که شاهد نزول بوده اند گزارش شده باشد. آن‌ها از حوادث و حوادثی که پیرامون وحی احاطه کرده بود باخبر بودند و با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ارتباط برقرار کردند و در اموری که برایشان سخت بود به سوی او بازگشتند.

اینجا تعیین معنی بر اساس سنت و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم کاملاً مشهود و واضح است .

و اما در مورد التأویل اینکه تأویل عبارت از آن است که یکی از معانی احتمالی کلمه به دلیلی ترجیح داده می‌شود وترجیح بر اساس اجتهاد است ( با در نظر داشت کلیت آموزه های وحیانی و با دانستن واژگان و معانی آن‌ها در زبان عربی و به کار بردن آن‌ها ) ب. زمینه، دانستن سبک های عربی و استنتاج معانی از هر کلمه.

این واضح است که در تأویل ما برخلاف تفسیر به کثرت و تنوع مواجهیم ، تنوع و کثرتی که جواز آنرا متن صادر می‌کند .

گفتیم که این همان پویائی تفکر و اندیشۀ اسلامی است یعنی اینکه هم یک پارچگی و هم تنوع و کثرت در سیر تاریخی به ظهور رسیده‌اند و این دینامیزم و پویائی هم به شکل وحدت معانی و هم به گونۀ کثرت و تنوع استمرار دارد.

عدۀ از اشخاصی که فکر می‌کنند که تنوع و کثرت ریشه در روایت های متضاد حدیثی دارند به این فکر افتاده اند که یا سنت و احادیث مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم را انکار کنند و یا هم با انکار سنت و احادیث مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم به عنوان وحی خفی پیشنهاد کنند روایت ها را تنقیح شوند تا بروز وحدت معانی رادر آموزه های وحیانی میسر سازند بدون |آنکه بر اختلافات و تفاوت‌های مذهبی نظر کنند .

انکار سنت نه تنها اینکه وحدت و یک پارچگی معانی را برهم می‌زند بلکه تنوع و کثرت را از حد مجاز متن معتبر دینی فراتر می‌برد یعنی تأویل اجتهادی را به حاکمیت ذهن فاعل شناسائی محض مبدل می‌سازد و ذهن فاعل شناسائی را بر متن حاکم می‌سازد و این جاست که تعدد تفسیری و تأویلی عرصۀ ظهور می یابند و به عنوان یک اندیشۀ دینی تقدس کاذب کسب می‌کنند و اندیشه‌های دینی که با خاصیت تقدس کاذب رو در روی هم قرار می‌گیرند چون متضاد اند علت اصلی جنگ و ستیز در جوامع اسلامی می‌شوند و حتی از نائرۀ جنگ‌های که بر تقدس کاذب ابتناء دارند ، کل جهان را تحت سیطرۀ مذموم شان قرار می دهند.

اما اندر باب ادعا های و تلاش‌ها برای تنقیح سنت و احادیث مطهر رسول الله صلی الله علیه باید گفت ، در این دیدگاه دو چیز برجسته است که عبارتند از :

1 ـ انکار وحیانی بودن سنت و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و بالتبع تقلیل دادن احادیث از شخصیت پیامبرانۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم به شخصیت شخصی پیامبر صلی الله علیه وسلم که تاریخی است.

وقتی سنت به شخصیت تاریخی رسول الله صلی الله علیه وسلم تقلیل یابد در آن صورت خود سنت نیز تاریخی می‌شود که تبعیت از آن لازمی نیست .

2 ـ در این دیدگاه تنقیح بار تمام اختلافات به حساب سنت و احادیث مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم گذاشته شده است و بر اختلافات مذهبی ترکیز نمی‌کند .

طوریکه در مورد تأویل مطالبی را بیان داشتیم که خاستگاه تفاوت و کثرت معانی است ، مذاهب به طور واضح مأمن اصلی تأویل است و آنجا که کثرت و تنوع معانی برجسته است و این به اثبات می‌رساند که دیدگاه تنقیح با انکار وحیانی بودن سنت و احادیث مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم نتنها اینکه ثبات معانی را صدمه می‌زند بلکه با عدم تفکیک واژه‌های تفسیر و تأویل پویائی اندیشۀ و تفکر اسلامی در نمای تنوع و تکثر انکار می کند.

خلاصه اینکه مدعیان تنقیح سنت و احادیث در تفکر شان متضاد و متناقض اند.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *


8 + 1 =