تکفیربین بازیچهء إسراف و یاوه گیی إنکار
تحقیق و تدقیق از : داکتر محمد الله صخره تاریخ انتشار : 08.12.2016 مقدمه صَرفاً تکفیر صیغهء مصدر از بابِ تفعیل است که صدور فعل از کسی بر کسی را ایجاب میکند و ان فعل همانا ایراد کردنِ صفت کفر بر کسی میباشد. بنا بر این تکفیر عبارت از قضیه است و از انجایکه قضیه “ما یحتمل الصدق و الکذب “است تکفیر نیزاحتمال صدق و کذب را دارد به این معنی که ممکن است متهم به کفر متصف به صفت کفر نباشد و یا هم باشد. انچه گفته شد “بدیهیه” است و متوقف بر بدیهیهء دیگر است و ان اینکه تکفیر بدون وجود کفرمتصور نیست مانند عدم امکان تصور صفت بدون موصوف . و این بدیهیه خود رد است بر ان منتسب به اهل شذوذ که حقانیت را منحصر در یک دین نمیداند مثلا حقانیت را منحصر در اسلام نمیداند و بعدا از تکفیر خود نیزمینالد درحالیکه نباید از تکفیر خود بنالد بلکه بر ان ببالد زیرا به عقیدهء افسد من الفاسدش از حقانیت به حقانیتی انتقال کرده است . این انتقال “از حقانیت به حقانیت”را نیز تسامحاً گفتم ورنه انتقال از ذات به عینِ ذات متصور نیست . بگذار که فساد استدلال این طایفه را پایانی نیست. اینک که دانستیم تلازمی بین تکفیر و کفر وجود دارد لازم است تا این بدیهیهء سوم را نیز بدانیم که عبارت از این “وجه حصر” در بابت اسلام و کفر است