تحلیلگر : عبدالبصیر صهیب صدیقی
تاریخ انتشار : 08.10.2019
برخی از فاکت های خبری این مقال بر گرفته از مقالی است که معنون به (جنگ در افغانستان و رقابت های اقتصادی در منطقه ) در ویب سایت تحلیل در سال 2017 به نشر رسیده است و با در نظر داشت انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان و فراز و فرود مذاکرات صلح مدیریت سایت تحلیل خواست تا ماهیت این مذاکرات صلح ا در عمق روابط خارجی ایالات متحدۀ امریکا و پاکستان نشان دهد.
تجزیه و تحلیل جنگ و شناخت عوامل جنگ در افغانستان به صورت دقیق ، راه را به صلح ، ثبات و امنیت هموار میکند و این مسلم است که رسیدن به صلح ، ثبات و امنیت در افغانستان بر شناخت منطقه و سیاستهای منطقه ئی در رابطه با سیاستهای جهانی ابتناء دارد پس نیاز مبرم است تا عوامل جنگ از ریشه شناخته شوند و تجزیه و تحلیل شوند و این مستلزم آن است تا سیاستهای منطقه و جهان مورد دقت و مداقه قرار گیرند تا راههای رسیدن به صلح شفاف به نظر آیند، شناخت عوامل جنگ منوط و مربوط به شناخت سیاستهای منطقه ئی در بستر سیاستهای جهانی است .
جنگ خانمان سوز در افغانستان با وجود حضور نیرو های مسلح جامعۀ جهانی و آمریکا ، هر روز قربانی میگیرد ، انفجار ها و انتحار های خونریز تبسم ملیح کودکان را به یغما برده و ترس و وحشت روبه تزاید را مردم هر روز و هر لحظه تجربه میکنند و هر روز خانوادهها بر گلم ماتم عزیزان شان که قربانی لهیب جنگ شدهاند به عزا مینشینند و سرود حزین فراق را با اشک آه زمزمه میکنند و از تصور سرنوشت مبهم شان هراسناک و مظطرب اند .
استراتیژی ایالات متحدۀ آمریکا در قبال وضعیت افغانستان با حضور نظامی اش و متحدان اش رقم زده شد تا در افغانستان دیموکراسی نهادینه شود وبر ضد گروههای ترریستی مبارزۀ پیگیر صورت گیرد تا افغانستان منطقه و جهان از شرشان ایمن گردند و این همان استراتیژی بود که پاکستان نیز باوجودیکه حامی نظام طالبان در افغانستان بود ، برای تحقق آن میدان های هوائی اش را در اختیار نیرو های امریکائی قرار داد و این خود تکانی محسوسی بود در منطقه که پاکستان بر بدنۀ سیاسیاش احساس کرد و این تکان و هم چنان گرم شدن روابط آمریکا و هند پاکستان را به طرف انزوا کشانید در اوائل چنان به نظر میآمد که پاکستان در این انزوا روز های بد خود را می شمارد و رنگ شوخ و شنگش را در این انزوا ازدست میدهد و نقشش به عنوان یک بازی گر فعال منطقه به حد کافی تقلیل مییابد ، اما با شدت گرفتن جنگ در افغانستان در ابعاد گسترده ، انکشاف روابط پاکستان و روسیه در ابعاد اقتصادی و نظامی ، روابط رو به تزاید و مثمر پاکستان و چین و بار دیگر حائز اهمیت شدن پاکستان در سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا معطوف به منطقۀ جنوب آسیا و تزکیز پاکستان بر صلح در افغانستان ، صلحی که پاکستان نیز از نمد آن کلاهی بر سر داشته باشد سبب ساز این شدند که پاکستان حصار انزوائیت را بشکند و بار دیگر به عنوان بازیگر فعال در منطقه ظهور کند.
تلاشهای امریکا ، طالبان در نو دور مذاکرات صلح در دوحه نشان دهندۀ اهمیت ستراتیژیک پاکستان در سیاست خارجی آمریکا است، گرچه بنابر تصمیم رئیس جمهوری امریکا آقای ترامپ مذاکرات به انقطاع مواجه شد ، اما سفر های طالبان به روسیه ، چین و رغبت شان به شروع مجدد مذاکرات و خواست شان مبنی بر اینکه روسیه و چین از موقف شان در مورد شروع مجدد مذاکرات حمایت کنند، سفر همزمان زلمی خلیلزاد و هیئت طالبان به پاکستان نشانی از این دارند که مذاکرات صلح بار دیگر آغاز میشود مذاکراتی که صلحی را رقم خواهد زد که پاکستان به عنوان همسایه و بازیگر منطقه ئی نیز از آن رضایت داشته باشد
نشانههای این ظهور مجدد پاکستان به عنوان یک بازیگر فعال و قدمهای مؤثر در جهت صلح و تراضی در افغانستان از زمانی قابل مشاهده است که جنرال ژوزف دانفورد به عنوان نامزد رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در سنای امریکا حاضر میشود و از برنامه هایش صحبت می کند.
یکی از اساسیترین لازمه های صلح تجزیه و تحلیل شناخت جنگ و شناخت عوامل جنگ جاری در افغانستان است و پرداختن به استراتیژی ایالات متحده آمریکا در این راستا اشد ضروری است ، استراتیژی که در بعد واگرائی اش نسبت به پاکستان پاکستان را مضطرب و اندیشناک ساخته است ، و در بعد همگرائی اش نسبت به پاکستان ، سبب دلگرمی و نشاط و بالندگی پاکستان در سیاست خارجی بوده است و در اینجا ضروری است تا حرف و حدیث از بعد همگرائی و ارفاق سیاسی ایالات متحدۀ آمریکا و پاکستان باشد تا موردی از همگرائی و ارفاق سیاسی ایالات متحدۀ آمریکا و پاکستان تذکر رود ، ارفاق و همگرائی سیاسی که سیاست مداران پاکستانی از آن چشم داشت عظیمی را انتظار دارند بخصوص در مورد صلح در افغانستان
آنگاه که ژنرال ژوزف.اف.دونفوردGen Joseph F. Dunford Jr ، جنرالی که سمت ریاست تفنگداران نیروی دریائی ایالات متحدۀ آمریکا را عهده دار بود و برای ریاست ستاد ارتش نامزد شده بود تا پس از تائید سنای آمریکا با کنار رقتن جنرال Gen Martin E. Dempseyجانشین Gen Martin E. Dempseyمیشد ، باور مند به این بود که همکاریهای ایالات متحدۀ آمریکا و پاکستان میتوانند که در افغانستان صلح و ثبات را تضمین کنند.
در طول جلسۀ طولانی سه ساعته، در کمیتۀ نیرو های مسلح سنای امریکا ، قانون گذاران ( اعضای سنا) علاقۀ زیاد به آئندۀ روابط امریکا و پاکستان نشان دادند.
ژنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrبه مجلس سنای آمریکا اطمینان داد که ایالات متحدۀ آمریکا و ائتلاف تحت رهبری آن و دولت افغانستان ، تلاشهای توسعه جویانۀ داعش را در منطقه ( افغانستان و پاکستان )به دقت تحت نظرخواهند داشت و در یک همکاری نزدیک در جهت جلوگیری از گسترش داعش در منطقه قرارخواهند گرفت .
از اضهارات ژنرال دونفورد Gen Joseph F. Dunford Jrاین بود که که شرکای منطقه ای نقش مهمی دارند تا آنرا برای تضمین یک افغانستان با ثبات و دیموکراتیک بازی کنند . اوگفته بود که روابط قوی و مستحکم میان افغانستان و پاکستان را تشویق کردهایم و همچنان از رضایتبخش بودن تلاشهای دو جانبۀ افغانستان و پاکستان در مورد نگرانیهای امنیتی ابراز داشته بود. زمینههای مورد علاقۀ مختلف و متفاوت با پاکستان که شامل دیدگاههای بر استفاده از پروکسی و اهمیت یک رابطۀ مثبت و با ثبات بین پاکستان و هند ، از اظهارات ژنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrبود.
از نظر ژنرال دونفورد Gen Joseph F. Dunford Jr، روابط آمریکا و پاکستان ، بطور کلی روابط اساسی برای امنیت ملی آمریکا است پس بر ین اساس آمریکا ضرورت خواهد داشت که با پاکستان در جهت شکست سازمان القاعده و دیگر سازمان های تروریستی همکاری کند و ثبات در پاکستان را حمایه کند تا به یک صلح دوامدار در افغانستان بانجامد.
ژنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrتذکر داده بود که در صورت تأئید ، به برسی خصوصیتها و ویژگیهای رابطه بر اساس ارزیابی هایش، دلبستگی های آمریکا با پاکستان و از اهمیت پاکستان در دست یابی اهداف امریکا ، ادامه خواهد داد.
ژنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrاز ادامۀ ارزیابی مؤثریت همکاریهای نظامی بین آمریکا و پاکستان اظهاراتی داشت تا با همکاری پاکستان در کار باهمی با پاکستان ، شناسائی راههای در بلند بردن ثبات در منطقه مؤثر .باشد.
http://www.dawn.com/news/1193686/us-general-explains-key-american-interests-in-pakistan
آشکار و مبرهن است که آسیای جنوبی نمایانگر فعالیتهای تروریستی و افراط گرایانه در سه کتگوری است که هرسه نوع با هم مشابهت ها و تفاوتهای دارندکه عبارتند از :
1 ـ تحریک طالبان افغانستانی که در بستر سیاست خارجی ـ اقتصادی پاکستان شکل گرفته است درواقع ماهیت اقتصادی دارد تا راه را به پاکستان به طرف آسیای میانه باز کند و برای انجام این وظیفه فعالیتهای اشدر افغانستان متمرکز شده است و از لحاظ وظیفوی محدود به افغانستان است و برای انجام وظایف اش و رسیدن به اهداف تعیین شده برایش از تأویل ل های از مذهب ، تا حال استفاده کرده است و کشتارگاه ها را با انفجار های انتحاری و حملات مسلحانه در شهر ها و قصبات ، راه انداخته است
این طیف در ذیل مقولههای رقابتهای اقتصادی در منطقه قابل فهم و شناسائی است و شناسائی تحریک طالبان افغانستانی جدا از رقابتهای اقتصادی در منطقه ، فهم و درک را در جهت شناسائی تحریک طالبان افغانستانی، خدشه دار میکند که به نتایج نادرست می انجامد.
2 ـ تحریک طالبان پاکستانی که در آغوش نیمه جان سازمان تروریستی القاعده زاده شد و رشد نمود باوجودیکه در تفسیر و تأویل دینی و مذهبی هم سان طالبان افغانستانی است ساحۀ فعالیت اش وسیع و گسترده به شمول پاکستان مشخص شد (افغانستان ، پاکستان، ممالک نوظهور آسیای میانه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) را در بر می گیرد. که زیاده تر ماهیت دینی و مذهبی دارند و برای رسیدن به اهداف شان بسان طالبان افغانستانی از تأویلات و توجیهات دینی استفاده می کنند.
3 ـ داعش که خاستگاه اش خاورمیانه است و ابتدا ادعای خلافت عراق و شام را داشت با در جۀ بالاتراز افراطیت با استفاده از تأویلات نادرست دینی، نسبت به طالبان و سازمان القاعده، در رقابت و واگرائی با سازمان تروریستی القاعده اعلام موجودیت کرد.
داعش مثل طالبان افغانستانی و پاکستانی طالب حاکمیت علنی است و از همین جهت است که در بخش عراق و سوریه خلافت را اعلان کرد و نظام دلخواه اش را در آن خطه براه انداخت در حالیکه طالبان اسم و رسم حاکمیت شانرا در افغانستان امارت نام نهادند و پس از یک دورۀ شکست و فتور و ظهور مجدد مسلحانه ، میخواهند که دوباره از طریق مذاکرات و تفاهمات با ایالات متحدۀ آمریکا و دولت افغانستان در صحنۀ سیاسی افغانستان نقش بازی کنند و به اهداف خاص شان از طرق سیاسی دست یابند .
داعش بعد ها آسیای جنوبی و خراسان و آسیای میانه را در قلمرو حاکمیت خود محسوب کرد و برای حاکمیت بالفعل تلاش هایش را گسترش داده است و در نتیجۀ تلاشهای داعش ، ضعف سازمان القاعده و عزم و آهنگ پاکستان بر تداوم عملیات نظامی راه انداخته شده برای کوبیدن و قلع و قمع طالبان پاکستانی ، برخی از گروههای افراطی که زیر چتر تحریک طالبان پاکستانی فعالیت داشتند به داعش پیوستند که در سطح افراد میتوان از شاهدالله شاهد سخنگوی سابق طالبان پاکستانی و حافط سعید نام برد.
با این صورت حال دیده شد که پاکستان هم بیشتر از پیش در معرض خطر قرار دارد و از همین جهت بود که طالبان افغانستانی را که خود پروریده است میخواست با دولت افغانستان آشتی دهد و پروندۀ طالبان افغانستانی را بندد،، اما این به این مفهونبود که پاکستان از منافع اقتصادیش در منطقه با راه اندازی پروسۀ صلح طالبان افغانستانی با دولت افغانستان بعنوان عملیۀ میانجگری ، صرف نظر کرده بود بلکه شرایط و اوضاع جدید و تحولات در منطقه ، برای پاکستان امیدوارکننده بود تا برنامههای اقتصادیش را در چوکات سیاست خارجی اش دنبال کند.
هند رقیب اصلی پاکستان در منطقه و ایران منافع مشترک اقتصادی در بندر چابهار Chabahar Portدارند که از طریق افغانستان راه ورودی هند و ایران را به آسیای میانه ممکن میسازد و رونق بندر چابهارChabahar Portخواست پاکستان نیست زیرا بندر چابهارChabahar Portاز اهمیت بندر گوادرGwadar Port که پروژۀ مشترک چین و پاکستان است ، می کاهد و طالب پروری پاکستان هم در افغانستان بر همین مبنا بود تا موجودیت قدرت مند طالبان تضمینی برای منافع پاکستان در رابطه به بندر گوادر Gwadar Port باشد.
طوریکه از گزارشها خبری ذکر شده در این مقال پیدا و هویدا است این است که حالات به نفع پاکستان بود زیرا نمای پاکستان از دید پنتاگون و به تبع آن در سیاست خارجی امریکا صاف و شفاف ترسیم شده بود که خطوط اصلی آن به طور خلاصه چنین است:
1 ـ صلح در افغانستان یک ضرورت حیاتی و اصلی در منطقه مورد تأکید قرار گرفت و ثبات منطقه به صلح در افغانستان ربط داده شد و صلح در افغانستان در آن زمان از دید پنتاگون مربوط و منوط به همکاری پاکستان دانسته شد .
2 ـ آمریکا خواهان روابط مستحکم و قوی بین افغانستان و پاکستان است.
3 ـ آمریکا از امضای تفاهم نامه امنیتی بین ادارات امنیتی پاکستان و افغانستان ابراز رضایت کرد .
3 ـ آمریکا برای حفظ ثبات در منطقه که درواقع ممد صلح و ثبات در افغانستان نیز است ، خواهان روابط قوی و مستحکم هند و پاکستان شد.
4 ـامریکا ، روابط آمریکا و پاکستان را به نفع منافع ملی آمریکا ارزیابی کرد.
5 ـ از اظهارات ژنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrبود که پاکستان بزرگترین دریافت کنندۀ کمکهای ائتلاف به رهبری آمریکا بوده است و خواهد بود ، این از منافع آمریکا است که مشارکت دایمی با پاکستان صورت گیرد، برای برجستگی رول ایالات متحدۀ آمریکا در افغانستان ضرورت ایجاد روابط دوجانبۀ آمریکا و پاکستان ضروری است.
6 ـ در صورت تأئید جنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jrاز طرف سنای آمریکا بود که مشاورت های نظامی و توصیهها برای حمایت از عملیات نظامی پاکستان بر اساس ارزیابی از مؤثریت پاکستان و محیط بزرگتر استراتیژیک فراهم میشد که چنین ذهنیت در آمریکا القاء شده بود.
بر اساس گفتۀ جنرال دونفورد Gen Joseph F. Dunford Jr، کمکهای ایالات متحدۀ آمریکا پاکستان را قادر می ساخت تا عملیات نظامی را در افغانستان بر ضد سازمان القاعده راه اندازی کند و تأمین کنندۀ منافع استراتیژیک ایالت متحدۀ آمریکا و پاکستان در منطقه باشد.
7 ـ در صورت تأئید جنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jr در آنزمان مشخص بود که همکاری و کارباهمی مقامات ارتش ایالت متحدۀ آمریکا و پاکستان ممکن و میسرمی شد تا کار بیشتر بر وفق منافع ایالات متحدۀ آمریکا و پاکستان صورت گیرد.
9 ـ جنرال دونفوردGen Joseph F. Dunford Jr، روابط افغانستان و پاکستان را بعد از انتخاب شدن اشرف غنی به حیث رئیس جمهوری افغانستان ، مثبت ارزیابی کرده بود و امنیت افغانستان و پاکستان را به هم مرتبط می دانست و برای بهتر شدن امور امنیتی ، کار باهمی را بین افغانستان و پاکستان ضروری اعلام کرد.
از طرف دیگر مبرهن و آشکار است که که جنرال راحیل شریف رئیس اسبق ستاد ارتش پاکستان در مراسم رژۀ نظامی پاکستان بر موارد زیر ترکیز و فوکس کرده بود که عبارتند از :
1 ـ تنها راه اندازی عملیات نظامی بر ضد تروریزم مؤثر نیست.
2 ـ صحه گذاشتن جهان بر نگرانیهای امنیتی.
3 ـ مشارکت همۀ مردم در مبارزه بر ضد تروریزم.
4 ـ آمادگی پاکستان با دیگر کشور ها برای اعادۀ صلح ، نه به بهای از دست دادن حقوق حاکمیت و نه به بهای پامال شدن غرور ملی پاکستان.
4 ـ پرداخت هر قیمت برای حفظ ملت و منافع ملی پاکستان.
5 ـ مطرح بودن رونق و شگوفائی بندر استراتیژیک گوادر Gwadar Port به حیث دهلیز اقتصادی چین و پاکستان بعنوان یک برنامۀ استراتیژیک اقتصادی پاکستان.
6 ـ تر کیز بر آگاهی از پلان های دشمنان در برابر برنامههای استراتیژیک پاکستان معطوف به بندر گوادر Gwadar Port و بر جسته ذکر کردن نقش ارتش پاکستان در عقیم سازی نقشه ها و پلان ها بر ضد رونق و انکشاف بندر گوادر .
اگر به صورت شیما تیک به جزئیات خبری اظهارات جنرال دونفورد و راحیل شریف نظر انداخته شود دریافته میشود که لابیگری های پاکستان به مؤفقیت های انجامیده است که شک و تردید ها را که بزعم آمریکا بر نقش دوگانۀ پاکستان ( حمایت از تروریزم طالبانی در برابر دولت افغانستان و همکاری با ائتلاف جهانی در مبارزه برضد تروریزم )، ابتناء دارند ، از خود زدوده است و فضای سیاسی منفی جهانی را نسبت به خود ، مثبت ساخته است و اعتماد جهانی را بر اهمیت استراتیزیک منطقه ئی خود کسب کرده است و چنان می نماید و استنباط میشود که پاکستان در همکاری گسترده با ایالات متحدۀ آمریکا ، اهمیت بیشتری را در مبارزه بر ضد تروریزم در منطقه و اعادۀ صلح در افغانستان را به خود اختصاص داده است که تلاشهای دوحه (قطر) در شکل و فرم نو دور مذاکرات صلح بین هئیت مذاکره کنندۀ ایالات متحدۀ آمریکا و تحریک طالبان و سفر های طالبان افغانستانی به مسکو و چین و اسلام آباد ، نقش منطقه ئی فعال پاکستان را نشان میدهد و اما افغانستان در فرم ضعیف ساختار های سیاسی خود سیاست خارجی مؤثری ندارد ، چون اهمیت استراتیژیک پاکستان در سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا برجسته و چشمگیر است. و این خود میتواند که عامل بزرگ در رونق بندر استراتیژیک گوادر Gwadar Port باشد که تأمین کنندۀ بیشترین منافع پاکستان از طریق افغانستان به آسیای میانه در ارتباط با بندر گوادراست.
ضعف ساختار های سیاسی و اختلال و تأخیر در تحقق وحدت ملی و مشکلات تعیین زعامت ملی در افغانستان از طریق راه اندازی انتخابات در افغانستان عوامل عمدۀ اند که نگاه جهان و جهانیان بر افغانستان از دید پاکستان صورت می گیرد.
همسایۀ غربی افغانستان ، ایران با این صورت حال مسلم است که خشنود به نظر نمیآید و بر نتایج مذاکرات بین هئیت مذاکره کنندۀ ایالات متحدۀ آمریکا و هئیت مذاکره کنندۀ تحریک طالبان که پس از انقطاع دوره های مذاکرات در دوحه محتمل است باردیگر شروع شود ،عدم رضایت خود را ابراز میدارد ، زیرا ایران هم برای ورود از طریق افغانستان به آسیای میانه از طریق بندر استراتیژیک چابهار Chabahar Port در صدد دست یابی به منافع بیشتر اقتصادی در منطقه است.
رونق و شگوفائی بندر چابهار Chabahar Port به پرستیژ منطقه ئی و بینالمللی ایران و هند و ظرفیت تعادل سازی منافع همسایه ها در افغانستان با در نظر داشت منافع ملی افغانستان منوط و مربوط است .
روابط هند و پاکستان همیشه پر از تنش بوده و این تنش در روابط هند و پاکستان همکاریهای منطقه ئی را در منطقه به حد زیاد تقلیل بخشده است که گاه گاهی به جنگهای خانمانسوز و اکثر زد و خورد های مرزی بین شان انجامیده است.
از طرف دیگر ایران در روابط خود با جهان دچار مشکلات زیاد است که این مشکلات بالنوبه نقش منطقه ئی ایران را کاهش و تقلیل می بخشد.
این سه فکتور یعنی برجستگی پاکستان در سیاست خارجی آمریکا ، مشکلات ایران با جهان و عدم ظرفیت سیاسی تعادل سازی و تشخیص ارجحیت رابطههای اقتصادی در منطقه بر اساس منافع ملی افغانستان ،فکتور های اساسی اند که امکان رونق و شگوفائی بندر چابهار Chbahar Port را نسبت به بندر گوادر Gwadar Port تقلیل قابل ملاحظه می بخشند.