منبع خبر : Dawn online روزنامۀ پاکستان مؤرخ 13.06.2015
تحلیلگر: عبدالبصیر صهیب صدیقی
تاریخ : 21.06.2015
جنرال راحیل شریف رئیس ستاد ارتش پاکستان یا چیف آف آرمی ستاف ، در مراسم یک رژۀ اکادمی دریائی پاکستان واقع در جزیرۀ مانورۀ کراچی اظهاراتی داشت که بررسی و تحلیل آن برای دورنمای صلح در افغانستان خیلی ضروری و اهم است و دقت نکردن به همچو اظهارات اختلال در سیاست خارجی افغانستان و منطقه را سبب خواهد گردید ، توجه بر اینگونه اظهارات و تجزیه و تحلیل آنها در روشنائی تحولات جدید منطقه ای و جهانی می تواند برنامه ریزی های دقیق سیاست خارجی را موجب گردد.
http://www.dawn.com/news/1187983/battle-against-terrorism-cannot-be-won-by-the-armed-forces-alone-coas
بهتر خواهد بود که اظهارات جنرال راحیل شریف ، در موقع این رژۀ اکادمی دریائی واقع در جزیرۀ مانورۀ کراچی در قید شماره تقدیم خوانندگان گرامی شود تا تسهیل بیشتر در فهم مطالب آن فراهم آید.
1 ـ جنرال راحیل شریف اظهار داشته که نبرد علیه تروریزم نمی تواند با نیروی نظامی برنده شود ، تشریک مساعی همۀ ملت در شکست تروریزم مؤثر است.
2 ـ از اظهارات دیگر جنرال راحیل شریف چیف اف آرمی ستاف پاکستان این است که تمام جهان نگرانی های امنیتی پاکستان را صحه می گذارند ، او در این رابطه اظهار داشت که نقض آتش بس ها ، خونریزی در بلوچستان و قبایل آزاد و کراچی ، قصد خصمانۀ دشمن را آشکار می سازد.
3 ـ نکتۀ دیگری که این جنرال بلند مقام پاکستانی ابراز داشت این است که تمام ملت تصمیم دارند تا تهدید تروریزم را پایان بخشند و در این راستا از مؤثریت عملیات ضرب عزب برضد تروریزم یاد آور شد که آنرا نا امیدی تروریستان نامید که تروریستان نمی توانند به اهداف شان برسند.
4 ـ جنرال راحیل شریف خاطر نشان کرد که پاکستان با دیگر کشور ها برای اعادۀ صلح حاضر به همکاری است ، اما نه به هر قیمت از منافع ملی پاکستان ، نه به بهای از دست دادن حقوق حاکمیت ملی و نه به بهای پامال شدن غرور ملی پاکستان.
5 ـ از اظهارات جنرال راحیل شریف یکی هم این است که پاکستانی ها آمادۀ پرداخت هر قیمت برای محافظت از ملت و منافع ملی پاکستان اند ، چه محافظت از کشمیر و منافع پاکستان در کشمیر باشد و یا انکشاف بنادر نو و یا بهره برداری از منابع طبیعی باشد..
6 ـ جنرال راحیل شریف هم چنان اظهار داشت که دهلیز تجارتی چین و پاکستان در انکشاف بندر گوادر ساخته خواهد شد یعنی به اکمال خواهد رسید و انکشاف خواهد کرد که به عنوان یک بندر استراتیژیک به هر قیمت در منطقه به پایۀ اکمال خواهد رسید و از نقش بارز این بندر استراتیژیک در تغییر و رونق زندگی مردم یاد آور شد.
7 ـ جنرال راحیل شریف از آگاهی نقشه ها و پلان های دشمن نسبت به انکشاف بندر گوادر GwadarPort ذکر به عمل آورد و در عقیم ساختن نقشه ها و پلان ها ، تصمیم و نقش نیرو های مسلح پاکستان را برجسته ذکر کرد.
تجزیه و تحلیل:
تجزیه و تحلیل اظهارات جنرال راحیل شریف به حیث رئیس ستاد ارتش پاکستان در روشنائی رقابت های اقتصادی در منطقه ، سیاست های منطقه ای و جهانی برای ترسیم کردن صبح روشن صلح و امید به آن در افغانستان خیلی مهم و اساسی به نظر می آید و ضرورت آن برجسته و چشمگیر است وهر گونه سطحی نگری به این اظهارات و نادیده انگاری آن سبب تصامیم عاطفی متغیر در چوکات سیاسی افغانستان نسبت به پاکستان خواهد شد یعنی اینکه سمت و سوی سیاسی افغانستان در بعد منطقه ای و جهانی بر پایه های عواطف متغیر و ناپایدار تنظیم خواهد شد عواطفی که دم به دم در حال تغییر و نوسان خواهند بود و هیجانات ناشی از آن عواطف متغیر، ثبات و استحکام جامعه را آسیب و صدمه خواهد رسانید و در نتیجه ما یک جامعۀ پرتنش و دچار تضاد ها در فهم و درک موقیعت چیو پالتیک ، جیو ستراتیژیک و جیو اکونومیک ( Geopolitic, Geostrategic, Geoeconomic) افغانستان خواهیم داشت. پس مؤجه است که اظهارات جنرال راحیل شریف رئیس ستاد ارتش پاکستان را تجریه و تحلیل کنیم.
الف ـ اظهار شماره 1 جنرال راحیل شریف این را تلویحاٌ می رساند که در مبارزه برضد تروریزم یعنی در مبارزه بر ضد طالبان پاکستانی و بخشی از طالبان افغانی که همسو با طالبان پاکستانی اند تا مطیع ارگان های امنیتی پاکستان که هجمه های سنگینی را بر پاکستان صورت داده اند ، تعهدات جهانی سپرده است ، زیرا پاکستان تحول بعدی را تحت نظردارد و آن اینکه ظهور داعش در منطقه است و از بین طالبان پاکستانی و سمپات های افغان آنها سرباز گیری می کند و این ظهور داعش در واقع خطرجدی در منطقه بخصوص به پاکستان محسوب می گردد ، پاکستان ، در کنار اقدامات مسلحانه و استعمال نیروهای نظامی پاکستان ، بر ضد تروریزم طالبان پاکستانی و یا شکل تحول یافته آن در آئنده بنام داعش ، به تقویت زیر ساخت های اقتصادی اش و انکشاف آنها ضرورت دارد و با مطرح ساختن این مورد ، می خواهد که از جامعۀ جهانی وجوه زیاد و بی حساب مالی دریافت دارد طوریکه در گذشته نیز چنین بوده است ( در این مورد به مقالۀ تحقیقی نشر یافته در ویب سایت تحلیل به قلم من بنام صلح و امنیت در افغانستان و پارادکس در سیاست پاکستان مراجعه شود.)
و هم با تلاش های دپلومااتیک که عصارۀ آن در تفاهم نامۀ امیتی بین افغانستان و پاکستان که اسناد آن بین ارگان های امنیتی افغانستان و پاکستان اخیرا اعلان شده است ، پاکستان می خواهد طالبان افغان راکه برای مقاصد اقتصادی خود در متن رقابت های اقتصادی منطقه پروریده است ، در قدرت سیاسی دولت و حاکمیت افغانستان سهیم سازد و بدینوسیله بتواندکه مرکز عملیات ضد تروریزم را از افغانستان به پاکستان تحت اشراف نظامیان پاکستانی ، منتقل سازد و هم چنان پاکستان توانسته باشد که بر مصارف مالی مورد نیاز در مبارزه بر ضد تروریزم که از طرف جامعۀ جهانی بخصوص امریکا پرداخته می شود ، اشراف داشته باشد .
در این رابطه قابل ذکر است که یادداشت تفاهم نامۀ امنیتی بین ارگان های امنیتی که در ماه میMai بین افغانستان و پاکستان ترتیب شده است با وجودیکه یک نوعی از همگرائی را بین افغانستان و پاکستان به نمایش می گذارد، اگر به طور قانونی به جریان افتد در انتقال مرکز عملیات بر ضد تروریزم خیلی مؤثر خواهد بود و در جنگ های بعدی باز هم افغانستان بیشترین زیان را خواهد دید و پاکستان با بدست گرفتن رهبری عملیات نظامی بر ضد تروریزم بیشترین نفع را از آن خود خواهد ساخت..
ب ـ در مورد اظهارات جنرال راحیل شریف که در شمارۀ دوم این متن مندرج است هم قابل مداقه و تأمل است زیرا جنرال راحیل شریف در اظهارات خود، پاکستان را به حیث مصدوم و آسب دیدۀ اصلی و درجه یک به چشم جهانیان برجسته می سازد و از سفاکیت و بربریت خونریز طالبان در افغانستان هیچ یادی نمی کند و نه به آن بهای یک معضل منطقه ای را می
دهد و در جا های دیگر اظهاراتی هم اگر در مورد جنگ و صلح افغانستان داشته است این است که از جنگ در افغانستان تعبیر یک تنش داخلی را ارائه داده است و پروسۀ صلح در افغانستان را به آشتی ملی معنون ساخته و تعبیری بر پایۀ آشتی ملی ارائه داده است که با این تعابیر از جنگ و صلح در افغانستان ، پاکستان خواسته که ماهیت اقتصادی طالبان افغان در رابطه به رقابت های اقتصادی منطقه به سود پاکستان ، مکتوم بماند و تا بتواند که پروندۀ ایفای نقش دوگانۀ خود را با خون های ریختۀ قربانیان پاکستانی تروریزم در پاکستان بشوید و مسؤلیت حمایت از طالبان افغان را که با اعمال اعمال تروریستی شهرۀ افاق اند ، کتمان کند.
ج ـ مورد سوم اظهارات جنرال راحیل شریف در پیوند به اظهارات شماره یک این متن قابل فهم است یعنی اینکه ترکیز بر عملیات نظامی برضد تروریزم در نوع تروریزم طالبان پاکستانی وضاحت دارد و مثال بارز آنرا عملیات ضرب عزب ذکرمی کند اما حمایت تودۀ عوام از سیاست های حکومت پاکستان که به دست نظامیان پاکستان رقم زده می شود کم بودن و یا به حد اقل رسانیدن فاصله بین تودۀ عوام و حاکمیت ، نیاز مند رفاه اقتصادی است و برای تحقق بخشیدن حد اقل فاصله بین تودۀ مردم و حاکمیت ، نظامیان پاکستانی به جیب جامعۀ جهانی چشم دوخته اند تا به وعده های شان در امر مبارزه برضد تروریزم وفا کنند و قابلیت تحقق تعهدات شانرا داشته باشند.
د ـ اظهارات جنرال راحیل شریف که در شمارۀ پنجم این متن مندرج است بیانگر لب و لباب سیاست خارجی ـ اقتصادی پاکستان است و با فهم درست و دقیق اظهارات این چنینی با در نظر داشت رقابت های اقتصادی در منطقه می توان حالات و اوضاع افغانستان را از لحاظ صلح و جنگ پیش بینی کردیعنی اینکه پاکستان با دیگر کشورها در اعادۀ صلح به شرطی همکاری می کند مشروط بر اینکه آن صلح منافع پاکستان را تهدید نکند و نه به غرور ملی پاکستان در ازای آن کم بها داده شود .در این اظهارات جنرال راحیل شریف ، مراد از کشور ها ، افغانستان فهم و درک می شود که با همکاری جامعۀ جهانی دغدغۀ اعادۀ صلح را دارد و بهتر است که برای فهم قریب به صحت ، این مورد در پیوند با شماره های مندرج 5،6 و 7 این متن توضیح و تبیین شود .
به گونۀ فشره و خلاصه از اظهارات جنرال راحیل شریف به درک و فهم می رسد که پاکستان بر سیاست خارجی ـ اقتصادیش در منطقه به سود بیشتر خود یک طرفه و یک جانبه پافشاری دارد که یک جزء مهم این سیاست خارجی ـ اقتصادی پاکستان همان عمق استراتیژیک پاکستان در افغانستان است و درک و فهم وسیع و گسترده از عمق استراتیژیک پاکستان آنگاه ممکن است که در رابطه با بندر تجارتی گوادر Gawadar Port و بندر تجارتی چابهار chabahar Port مورد تحلیل قرار گیرد.
بندر گوادر Gwadar Port و بندر چابهار Chabahar Port دو بندر تجارتی در ساحل میکران Mikran اند که آسیای میانه را با آسیای جنوبی و شرق میانه و شرق دور وصل می کنند ، بندر گوادر نقطۀ مرکزی یا central position در دهلیز تجارتی پاکستان و چین دارد و به عنوان یک بندر استراتیژیک در منطقه ایفای نقش می کند و راه آن از افغانستان به آسیبای میانه می گذرد و اما بندر چابهار که ساخت آن طرح هند و ایران است در رقابت با بندر گوادر مطرح است که این بندر هم آسیای میانه را با آسیای جنوبی ، شرق میانه و شرق دور وصل می کند و راه این بندر نیز از افغانستان به طرف آسیای میانه گشوده می شود . ( برای مطالعۀ بیشتر در نقش تجارنی بندر گوادر و بندر چابهار مراجعه شود به مقالۀ تحقیقی من افغانستان از دیدگاه رقابت های اقتصادی در منطقه، در ویب سایت تحلیل به آدرس زیر 🙂
پاکستان برای پررونق ساختن و شگوفا ساختن هرچه بیشتر بندر تجارتی گوادر بر پایۀ انحصار گری و نفع جوئی یک جانبه به همسوئی سیاسی در افغانستان ضرورت دارد و این سیاست انحصار گری اقتصادی پاکستان زمینه ساز مداخلۀ پاکستان در افغانستان بوده است که طالبان افغان در بستر این سیاست انحصار گری اقتصادی تولد شدند و در دامن این سیاست رشد کردند و بر این اساس است که در بازی رقابت های اقتصادی منطقه ، پاکستان می خواهد که راه گذر بندر چابهار را به طرف اسیای میانه ببندد و یا حد اقل به اندازۀ کافی آنرا تقلیل بخشد چون یکی از مؤلفه های بارز سیاست پاکستان که متشکل از سه دیدگاه متفاوت در یک بافت واحد است ، ضدیت با هند بارز و چشمگیر است و بر این اساس است که پاکستان در رقابت های اقتصادی منطقه ، در امکاناتی که برایش مهیا است چانس هند را به حد اقل می رساند و از این جهت است که جنرال راحیل شریف حاضر به پرداخت هر قیمت است تا بندر گوادر پررونق و شگوفا شود .
جنرال راحیل شریف از آگاهی نقشه ها و پلان های دشمن بر ضد انکشاف بندر گوادر ذکر به عمل می آورد و در عقیم سازی پلان ها و برنامه های دشمن نقش نیروهای مسلح پاکستان را برجسته ذکر می کند .
جنرال راحیل شریف گرچه از دشمن نام نمی گیرد اما واضح است که منظور از آن هند است و در رابطه با هند در حال حاضر در سیاست خارجی پاکستان دو مورد خیلی داغ است که عبارتند از : 1 ـ برجستگی نقش تجارتی بندر چابهار بر اساس هر انکشاف اقتصادی بین افغانستان و هند و یا امکان برقراری روابط افغانستان و هند در جهت شگوفای بندر چابهار ، برنامه های خواهند بود که پاکستان انرا برضد انکشاف و شگوفای بندر گوادر تلقی می کند . 2 ـ اخیرا پاکستان هند را متهم کرده است که سیاست های هند د، در منطقه سبب شده است تا تروریزم در منطقه ترویج یابد. و از این استنباط می شود که پاکستان تروریزم نوع طالبان پاکستانی را برضد انکشاف بندر گوادر تلقی می کند و از این جهت است که جنرال راحیل شریف نقش نیروهای مسلح پاکستان را در انکشاف بندر استراتیژیک گوادر برجسته و بارز ذکر می کند.
با در نظر داشت مرقومۀ بالا به این فهم و درک می رسیم که :
پاکستان دیر یا زود جنگ های جدیدی را تجربه خواهد کرد و عبارتند از : 1 ـ جنگ داعش و سازمان القاعده در در منطقه که در وهلۀ نخست پاکستان و افغانستنان هردو آز آن بشدت آسیب و صدمه خواهند دید. 2 ـ جنگ داعش و سازمان القاعده در برابر ارتش مسلح پاکستان و به انو.اع و اشکال دیگر چون حملات انتحاری دامنۀ این جنگ ها افغانستان را هم در بر گیرنده است اما جون تمرکز بحث به پاکستان اختصاص دارد بنابرین ذکر افغانستان کم رنگ است.
معلوم دار است که طالبان پاکستانی که چتری برای گردآوری گروه های افراطی مستقل و مجزا است در سال 2007 با طرح و برنامه ریزی سازمان القاعده بوجود آمد . حال که القاعده تضعیف شده است و داعش در اکثر جاهائیکه گروه های افراطی تحت قیادت سازمان القاعده بودند ، در حال تشکل است ، در منطقۀ آسیای جنوبی هم این پروسه به شدت جریان دارد و تشک
ل داعش به مراحل نهائی خود رسیده است .
در رابطه به امکان وقوع تقابل و صف آرائی سازمان القاعده و داعش به گونۀ نمونه و مثال در این اواخر ، در لیبیا قابل دقت و تأمل است و برای خوانندگان آنرا بازگو می کنیم تا وضعیت کنونی منطقه با قرار دادن جزئیات ان چنینی یک کل به دور از ابهام داشته باشیم که به آسانی قابل تعریف باشد و نقش جزئیات مرتبط به این کل را شفاف و واضح تعریف کنیم .
شبه نظامیان مرتبط به سازمان القاعده در شرق لیبیا جهاد مقدس را در برابر دولت اسلامی یعنی داعش اعلام داشته اند. این تصمیم پس از آن اتخاذ گردیده است که یکی از لیدران القاعده روز چهار شنبه توسط مردان مسلح ماسک دار به قتل رسید که باعث درگیری بین گروه های رقیب شد ، در نتیجۀ این درگیری مسلحانه 11 نفر از هردو گروه به قتل رسیدند که در بین کشته شدگان یک فرمانده ارشد القاعده نیز است.
این فرمانده مرتبط به سازمان اتلقاعده که 55 سال داشت و تجارب جنگی را در افغانستان کسب کرده بود همراه با معاونش کشته شد.
http://www.dawn.com/news/1187365/al-qaeda-militants-in-libya-attack-is-after-leader-killed
گروپ Akr که بنام شوری جهادی درنا Darna ساخته شده است ، مرگ این فرمانده ارشد القاعده را اعلام داشت و شبه نظامیان دولت اسلامی را متهم ساخت.. در اعلامیه که بدین مناسبت از طرف سازمان القاعده انتشار یافت جنگجویان دولت اسلامی یا داعش به ظلم و جنایت متهم شده اند و هم چنان اعلامیۀ منتشره از طرف سازمان القاعده حاوی از قول و قراری است که راه اندازی جنگ مسلحانه را در برابر داعشیان چنان وعده داده است. که هیج یکی از داعشیان از تیررس آنها در امان نخواهد بود.
هم چنان در این اعلامیه از مردم خواسته شده است تا در برابر گروپ افراطی داعش قیام کنند.
در نتیجۀ این درگیری حد اقل 9 نفر از شبه نظامیان داعش و 2 نفر از شوری تحت رهبری سازمان القاعده به قتل رسیدند که شامل سالم دربی Salem Derbi فرمانده بریگاد ابوسالم Abu Salem Brigade است که دارای سابقۀ مخالفت با داعشی های منطقه بود.
گروپ داعشی ها در لیبیا مخلوطی از ملیشیا های بومی ، وابسته های سابق سازمان القاعده و اتباع خارجی که در سوریه آموزش دیده اند و جهت پیوستن به داعش به لیبیا فرستاده شده اند ، اند..
در گیری در درنا Darna منعکس کنندۀ رقابت های منطقه ای بین دو سازمان افراطی است که در سوریه در گیری مستمر دارند و در برابر همدیگر می جنگند.
یک عضو بریگید ابوسالم ، به شرط ناشناس ماندن ، به خاطری که صلاحیت سخن گفتن با مطبوعات را ندارد ، به آسوسیتد پرس Associated Press گفت که در بین کشته شدگان دولت اسلامی یا داعش IS در نتیجۀ آتش بین بریگید ابوسالم و داعش ، حسام ابو رشید ایدیولوگ ارشد گروه داعشی ها نیز شامل است .
این عضو بریگید ابوسالم افزود که آنها در جستجوی ولی Wali هستند شخصی که از سوریه فرستاده شده است تا برای داعش در لیبیا بجنگد و به نام مستعار ابوبره الازدیه nom de guerre Abu al-Baraa el-Azdia مسمی شده است. .
همچنان این عضو ناشناس بریگید ابوسالم افزود که اکثر آنهای که در طرف داعش یا IS کشته شده اند اتباع خارجی بوده اند.
داعش که اکنون همچنان مانند لیبیا از ملیشه های بومی ، وابسته های سازمان القاعده در خطوط طالبان پاکستانی و هم چنان سمپات های طالبان پاکستانی در بین طالبان افغان در حال تشکل و سرباز گیری است خطر جدی و جدیدی را متوجه امنیت منطقه کرده است زیرا منطقه مانند لیبیا شاهد جنگ های گروهی بین گروپ های افراطی خواهد بود و هم با گسترش نائرۀ جنگ تأسیسات افغانستان و پاکستان مورد هجوم بیشتر واقع خواهد شد و از این جهت است پاکستان نگرانی های شدید امنیتی دارد و جنگ را در منطقه غیر قابل اجتناب می داند و برای همین منظور است که پاکستان به این متقاعد شده است که طالبان افغانستانی تحت فرمان خود را در قدرت حاکمۀ افغانستان سهیم سازد تا از یک طرف پاکستان در افغانستان توانسته باشد که منافع خود را محفوظ سازد و از جانبی دیگر زمینه ساز نوعی همگرائی نظامی با دولت و حاکمیت افغانستان شود تا در برابر خطرات داعش و القاعده به مقابله بپردازد ، یعنی اینکه افغانستان را مطابق اجندا های سیاسی اش دنبال خود بکشاند و دستور دهنده پاکستان باشد ، با در نظر داشت اینکه خصیصۀ بارز سیاست خارجی پاکستان رقابت و خصومت با هند است ، دنباله روی افغانستان از سیاست های نظامی و امنیتی و حتی افتصادی نقض آشکار استقلالیت یک افغانستان آزاد خواهد .
قابل ذکر است که پس از گفتار و یا اظهارات اخیرجنرال راحیل شریف در مانورۀ کراچی و برجسته ذکر کردن نقش ارتش پاکستان در تحفظ منافع پاکستان در کشمیر و انکشاف بندر گوادر که به صورت تلویحی عمق استراتیژیک پاکستان را نیز در خود مضمر دارد ، وزیر دفاع پاکستان خواجه آصف نیز از نقش مؤثر ارتش پاکستان در برابر هند در مراسم راه اندازی یک کتاب ، اظهاراتی جدی به عمل آورده که رسانه ها بدینگونه از وزیر دفاع پاکستان نقل قول کرده اند : « اگر جنگ با هند واداشته شود ، پاکستان به طریقۀ مناسب پلسخ خواهد داد و گفت که تسلیحات پاکستان برای دیکوریشن نیست.»
هم چنان این اظهارات واضح و شفاف از حواجه آصف وزیر دفاع پاکستان ذکر شده است که : « اگر ضرورت باشد ما تسلیحات را برضد هند بکار خواهیم بست».».
خواجه آصف اظهارات اخیر سیاست مداران هندی را به شدت به باد انتقاد گرفت و در این راستا خواجه آصف متذکر شد که سیاست مداران هندی با اظهارات تحریک آمیز شان می خواهند توجه پاکستان را از جنگ برضد تروریزم به انحراف بکشانند خواجه آصف از این بیان چنین نتیجه گیری می کند که : « این هند بوده است که باعث ترویج تروریزم در پاکستان شده است»
خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان در تبصره بر سیاست خارجی امریکا گفت که: « امریکا بطور مذبوحانه در عراق و افغانستان شکست خورد و این درواقع شکست سیاست خارجی شان است».
از اظهارات دیگر خواجه صاحب هم یکی این است که : « پاکستان در جنگ امریکا در برابر اتحاد جماهیر شوروی ( به نفع ) امریکا ، به میان پرید و از این جهت است که در حال حاضر با عواقب آن تصمیم که گسترش تروریزم است روبرو است».
http://www.dawn.com/news/1188347/pakistans-arms-not-for-decoration-khawaja-asif-tells-india
از بیانات هردو مقام عالی رتبۀ پاکستانی یعنی جنرال راحیل شریف رئیس ستاد ارتش پاکستان و متعاقب آن خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان خیلی واضح است که پاکستان در رابطه با سیاست خارجی هند در منطقه بخصوص در فارم و شکل رقابت های اقتصادی در منطقه ،خیلی حساس است و هر انکشاف اقتصادی و سیاسی منطقه ای به نفع هند را به ضرر و زیان خود تأویل و توجیه می کند و از همین جهت است که پاکستان در سیاست خارخی اقتصادیش ، افغانستان را قلمرو نفوذ خود می داند که بر این اساس رابطۀ افغانها با هند در حد بسیار تقلیل یافته رسانیده شود و این به خط درشت و واضح در سیاست خارجی پاکستان نوشته شده که از یک رابطۀ مؤثر و استراتیزیک بین افغانستان و هند باید جلوگیری به عمل اید وباید چنین رابطه های مؤثر و استراتیژیک بین افغانستان وهند را با ایجاد گرفتاری ها و مداخلات سیاسسی و نظامی از مؤثریت انداخت .
ذهنیت خواجه آصف از حضور و خروج نیرو های بین المللی و امریکا در افغاانستان و عراق در کلمات ( مداخله و شکست ) در اظهاراتش بازگو شده است که این با واقع و جریانات سیاسی و نظامی درمنطقه هم خوانی ندارد و این خود پاکستتان بود که جون بز لاغر لرزیده لرزیده خود را آماده به قربانی زیر پای همین سیاست امریکائی ها که اکنون آنرا ( سیاست مداخله و شکست ) می نامد ، انداخت و با کسب و دریافت کمک ها برای انجام خدمات در رکاب همین ساست امریکائی ها ، با دوروئی دوید ، در این زمینه رجوع شود به مقالۀ تحقیقی من بنام صلح امنیت در افغانستان پارادکس درسیاست پاکستان ، ویب سایت تحلیل تا معلوم شود که خواجه صاحب یا دروغ می بافد و یا حافظۀ خود را از دست داده است چون همه آنهای که با سیاست جهانی و منطقه ای سروکار دارند می دانند که پاکستان پرزۀ استعمال شدۀ این سیاست است که خواجه صاحب بر آن تبصرۀ دارد.
خوآجه آصف به تقابل ابرقدرت ها در ساحۀ ریم لند Rimland اشاراتی دارد که در دهۀ 1980 در لشکر کشی اتحاد شوروی به افغانستان داغ شد ، همۀ استادان سیاست در پاکستان می دانند و حتمی به شاگردان خود چون خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان یاد داده اند که هدف روسها در تجاوز نظامی بر افغانستان رسیدن به آبهای گرم بوده و بخصوص تسلط یافتن
بر ریم لند Rimland و بر اساس جیوپالتیک و جیوستراتیژیک منطقه که دربرگیرنده مفهوم چیواکونومیک نیز است ، پاکستان خود بخشی اساسی این مشکل منطقه ای بوده است .
خواجه آصف فرهنگ ترور و تروریزم را صرف نظر از اینکه ISI سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان در اعمار مراکز تروریست پروری بنام طالبان افغان در مظان اتهام جهانی قراردارد ، آنرا مربوط به دور مهاجرت و مقاومت افغانها در برابر اتحاد شوروی می داند و در گیر شدن پاکستان را در برابر اتحاد شوروی مناسب ارزیابی نمی کند .
خواجه صاحب ، فکر می شود که یا تاریخ خوانده نیست و یا هم به الزایمر یعنی یافراموشی گرفتار است یعنی اینکه اگر افغانهای مسلمان و باشهامت جلو روسها را نمی گرفتند امروز پاکستان با مجموع روابط کنونی اش نمی بود و هم خواجه صاحب فراموش نکند که پیشرفت و ترقی تکنولوژی اتومی پاکستان که به ساخت بمب اتوم منجر شد و پاکستان را در ردیف قدرت های اتمی جهان جاد داد ، از برکت همان دوران یعنی تجاوز اتحاد شوروی و مقاومت مسلمانان سلحشور افغانستان است . برای سبک و سنگین کردن فرمایشات خواجه آصف درمسند وزیر دفاع پاکستان و اینکه چقدر دروغ به هم بافته است خوانندگان عزیز را ارجاع میدهم تا مقالۀ تحقیقی ویب سایت تحلیل را به قلم اینجانب بنام ( صلح و امنیت در افغانستان و پارادکس در سیاست پاکستان ) به دقت مطالعه فرمایند.
بطور خلاصه باید متذکر شد که پاکستان منافع منطقه ای و شگوفائی منطقه ای را از دید منافع خود و از دید بیشترین سود برای خودش محاسبه کرده است و برنامۀ سیاست خارجی ـ اقتصادی اش را برآن عیار ساخته است و همین سیاست است که در افغانستان جنگ و بدامنی را در مذموم ترین اشکال آن یعنی کشتار توسط عملیات انتحاری و قتل و کشتار های که بدور از قوانین رسمی و شناخته شده جنگی اند ، را سبب گردیده است .
رابطه های متناسب منطقه ای که شکل گرفته براساس احکام انعکاسی reflective demand اند ضامن ترقی و شگوفائی در منطقه اند و ایجاد یک رابطۀ متناسب اقتصادی و سیاسی بین هند و افغانستان نه تنها اینکه استقلالیت افغانستان را به نمایش می گذارد بلکه شگوفائی ، رونق و ترقی را نیز در منطقه افاده می کند و تا جائیکه دیده می شود پاکستان قصد و آهنگ انرا دارد که همان طور که در گذشته برهم زدن رابطه های متناسب بین هند و افغانستان را با راه اندازی جنگ ها، تلاش داشت هم اکنون با حمایت از طالبان افغان درصدد برهم زدن رابطه های متناسب بین افغانستان و هند است .
پس صلحی را که پاکستان در آوردن آن می خواهد با حاکمیت های افغان همکاری کند ، صلحی است که بر بیشترین درجه از منافع پاکستان درمنطقه ترکیز دارد و خطر محدودیت استقلالیت افغانستان را افزایش می دهد و این به خاطری است که دکتورین عام صلح بر اساس تفکر واحد ملی در افغانستان وجود ندارد و نهاد های سیاسی تا حال نتوانسته اند که در مورد صلح و ثبات و مؤلفه های اساسی ان با در نظر داشت منافع ملی و استقلالیت افغانستان به یک اجماع مؤثر و کارا برسند و از این جهت است که نیاز سیاسی و امنیتی جامعه ماست تا رابطه های متناسب منطقه ای در بین ممالک منطقه را تعریف کنیم و حق حاکمیت و استقلالیت همدیگر را صحه بگذتاریم و با برنامۀ مشخص به طرف تفاهمات صلح آمیز بشتابیم و با اتخاذ مواضع حقوقی و. قانونی برنامه های برای صلح و امنیت را از چنگال عواطف دم بدم متغییر و نا پایدار برهانیم تا یک صلح پایدار و امنیت مستدام را راقم باشیم.
والسلام