بِسۡمِ ٱللهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ
عقیدۀ توحیدی در یونان باستان
نویسنده : عبدالبصیر صهیب صدیقی
تاریخ انتشار : 24.06.2023
1 ـ اهمیت بسزای دارد که در تعمق و نظر موشگافانه بر تاریخ یونان باستان عقیدۀ گمشدۀ توحیدی را یا به صورت واضح و یا هم نشانههای انرا در یابیم و فهم کنیم.
2 ـ این مورد که بخشی از مطالعۀ سیر اندیشه که به اخلاقیات ارسطوئی اختصاص دارد نیز حرف و حدیث واضح از توحید و نشانههای آن در رابطه با اخلاقیات دارد.
3 ـ گزاره های متافزیکی و اخلاقی دستگاه فکری ارسطو دریک بافت واحد قرار ندارند و یک مجموعۀ متضاد را نشان میدهند.
4 ـ در بخش متافزیک ، ارسطو به جنبانندۀ ناجنبیده معتقد است است که تعداد این جنبانندۀ ناجنبیده به بیش ازچهل بالغ میگردد
5 ـ در بخش اخلاقی دستگاه فکری ارسطو به صورت واضح نشانههای عقیدۀ توحید وضاحت دارد.
6 ـ یکی از موارد که مرتبط به توحید است و یکی از نشانههای توحید محسوب می گردد با وجود ناقص بودن باز هم در رابطه با اخلاق اهمیت بالا دارد عبارت از این است که ارسطو در مبحث اخلاقی بیان میدارد که :
7 ـ کسی که در تفکر فعال است و عقل را در درون خود پرورش میدهد یعنی فعالیت فکری دارد ، نه تنها از بهترین شرایط برخوردار است، بلکه بیش از همه مورد محبت خدا قرار می گیرد.
8 ـ در حالیکه در بحثهای گذشته دستگاه ارسطو از مَحبت خدائی به مخلوق تهی است.
9 ـ باید خاطر نشان ساخت که اخلاق در نظام شرکی به عنوان دساتیر و جبر های باید و نباید در یک مجموعۀ همگون و عاری از تضاد به حیث یک تکلیف وظیفوی محو و نابود میشود ، زیرا نظام شرکی اصلاً زمینۀ ظهور اخلاق نیست زیرا در اعتقاد شرکی تعدد خدایان امر واضح است و اوامر اخلاقی و ایجاد رابطههای مَحبت به مخلوق انسانی تضاد را برجسته میسازد و ظهور و تحقق تضاد ها را میدان میدهد و در این صورت است که در نظام شرکی شلاق خدایان بر فرق انسان تاریخ درد و رنج انسان را انشائ میکند و اسارت انسان را پروانۀ صدور می دهد.
10 ـ پس در نظام شرکی مَحبت نیست بلکه میدان تنازع بقاء آرایش معرکه ها را در خود دارد که گاهی خونین و خوفناک است.
11 ـ در نظام شرکی مَحبت خدایان پایه و اساس رنج و درد انسان است.
12 ـ اگر خدایان ( بیان شرکی ) همانطور که به باور انسان نگرانیهای در امور انسان دارند ، انسان باید به طور منطقی قضاوت کند که بهترین و نزدیکترین چیزی که به آنها شادی بخش است عقل انسانی است و کسانی که عقل را دوست دارند و اهمیت بالای را به آن قایل اند ، معاوضۀ شان با خوبی است زیرا آنچه برایشان عزیز است اهمیت میدهند و به درستی و ستوده عمل می کنند.
13 ـ اما مسلم است که همه اینها را باید در درجه اول در خردمندان یافت.
14 ـ از این رو خردمندان به خدایان محبوبترین اند.
15 ـ اگر چنین باشد، پس آنها لازم میآید که نیز باید شادترین انسان ها باشند. بنابراین خردمندان به این دلیل شادترین انسانها خواهند بود.
16 ـ اینگونه استنتجاج در نظام شرکی غیر ممکن است چون نظام شرکی در جهان وظایف و تکالیف که باید ها و نباید های اخلاقی را تحقق میبخشد ، در خود متضاد اند و نظام شرکی در زندگی انسان اساس نظام طبقاتی است و نظام طبقاتی با تبعیض رابطه دارد و از عدالت و تکریم انسانی چیزی در خود ندارد.
17 ـ وقتی چنین است پس شادی و لذت و خوشحالی انسان محلی از اعراب ندارد.
18 – در نهایت بحث اخلاقی در دستگاه فکری ارسطو وقتی به پایان میرسد که به بخش سیاسی گذر می کند.
19 ـ در سیر مطالعۀ اخلاق باید به این اصل توجه جدی کرد که باید ها و نباید اخلاقی که به تعبیری دیگر جبر های اخلاقی اند یک بافت واحد باشند و در خود متناقض نباشند.
20 – این هم باید در نظر گرفته شود که بافت مجموعۀ اخلاقی در کل دستگاه فکری تناسب داشته باشد و از وحت برخوردار باشد و از تناقض مبرا و عاری.